خودت را زندگی کن

آیا تابحال زندگی کرده اید؟؟!! اجازه بده روشنتر بگم آیا تابحال زندگی را به سبک خودت زندگی کردی؟ به سبک خودت؛ تصمیم گرفته ای؟ انتخاب کرده ای؟ اینکه چه رشته تحصیلی را بخوانی اینکه چه شغلی را انتخاب کنی اینکه چه کسی را برای عشق زندگیت انتخاب کنی اینکه چه مدل لباسی را بپوشی اینکه چه نوع موسیقی ای را گوش کنی اینکه به چه تفریحاتی بروی اینکه به کجا سفر کنی اینکه چطور وقتت را بگذرانی و ….

راحت بگم اگر در زندگی خودت؛ یک مورد را برای خودت روشن نکنی؛ آنگاه تمام مواردی که برای تو گفتم از دانشگاه و کار و ازدواج و تیپ ظاهری و تفریح و سفر؛ همه را دیگران برایت انتخاب می کنند و تو تابع تصمیم و انتخاب آنها خواهی شد و آنوقت است که تو دیگر به سبک آنان، زندگی میکنی و تجربه زندگی کردن به سبک خودت را به گور خواهی برد. اما آن یک مورد چیست؟

تفکر کردن و سپس تغییر کردن به سبک خودت. آری؛ تو باید خودت را بیابی و آنهم در لابلای تفکر و اندیشه خودت نه در میان نظرات و انتقادات دیگران. اگر همین الان از تو بپرسم که چرا این رشته تحصیلی را میخوانی؟ چه خواهی گفت؟ اینکه چون دیگران تشویقم کردند یا اینکه چون خودم را نزد خودم طوری یافتم که برای این رشته تحصیلی ساخته شده ام. در مورد کار خودت چه میگویی؟ این شغلی که الان در آن مشغول به کار هستی را آیا خودت با دغدغه ها و علاقه خودت پیدا کردی یا پیشنهادی از سوی دیگران بوده؟ آیا همیشه منتظر هستی که دیگران بگویند که کجا برویم برای تفریح یا سفر یا خودت جایی را مطرح میکنی؟ در مورد ازدواج چه کار کردی یا میخوای چه کاری انجام بدی؟ منتظری دیگران مورد مناسبی برای تو پیدا کنند یا خودت جلو افتادی؟

خلاصه میخوام جواب این سؤال منو بدی که آیا در تمامی این تصمیمات و انتخاب ها؛ آیا خودت پیشرو قرار میگیری و به سبک تفکر و حس و هدف خودت؛ زندگی آینده خودت را میسازی یا بالعکس؛ پیرو دیگران قرار داری و چشم به دهان دیگران دوختی که چه می گویند تا تو همان کار را انجام بدهی و همان تصمیم را بگیری؟  اگر همین الان به زندگی خودت نگاه کنی تا حدودی میفهمی که آیا دنباله رو کسی هستی یا خیر؟ آیا تمام استعدادها و تواناییها و انرژی و زمان خودت را برای تحقق اهداف یک سازمان یا یک شخص، قرار دادی یا خیر؟ از همه مهمتر اینکه آیا از پیرو دیگران بودن در تمامی تصمیمات خودت، راضی هستی و احساس امنیت میکنی و از اینکه خودت پیشرو زندگی خودت باشی و مسئولیت تمامی تصمیمات خودت را بپذیری، هراسان و فراری هستی؟

آیا از اینکه برای کسی کار کنی و حقوق آخر ماه را بگیری، احساس آرامش و امنیت میکنی؛ هر چند که زندگی پیرو و دنباله رویی را داشته باشی و برای اهداف دیگری کار کنی و او را ثروتمند سازی؟ آیا حاضری با نارضایتی، تن به قبول انتخاب یک رشته تحصیلی بدهی چون با اینکار از سرزنش های اطرافیان رها میشوی؟ آیا حاضری فلان جا بروی برای تفریح و مسافرت هرچند که اصلاً آنجا باب میل تو نیست اما به رفتنش می ارزد چون اگر با بقیه همراه نشوی و آنجا نروی؛ تنها می مانی و تنهایی و طرد شدن از جمع، برای تو بسیار سخت و دردناک است؟ در مورد انتخاب نوع موسیقی که گوش میدهی یا نوع لباس ظاهری و ازدواج خودت؛ دیگر چیزی نمی گویم که آیا مطابق خواست اطرافیان و برای جلب رضایت دیگران تصمیم می گیری یا برای دل خودت و متناسب با اندیشه خودت؟

اگر اینطور زندگی میکنی که الان گفتم باید به تو بگویم که:

تو زنده هستی اما زندگی نمی کنی

تو سرکار می روی اما کار نمی کنی

تو دانشگاه می روی اما دانشجو نیستی

تو به تفریح می روی اما تفریح نمی کنی

تو به مسافرت می روی اما سفر نمی کنی

تو موسیقی گوش میدی اما موسیقی نمی شنوی

تو لباس می پوشی اما لباس را نمی پوشی

تو ازدواج میکنی اما متأهل نمی شوی

تو زندگی میکنی اما زندگی را زندگی نمیکنی

تو دیگران را زندگی میکنی و خودت را زندگی نمیکنی

آرزو میکنم که خودت را تجربه کنی

منوچهر خادمی


اگر مایلید که از مقالات و صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر شوید، فقط کافی است فرم زیر را پر کنید:

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *