۶ ماه گذشت …

 

به یک هدف خودت را گره بزن

متاسفانه!! دارم ۲۵ ساله هایی را می بینم که از همین حالا مردن!! فقط تو ۷۰ سالگی دفنشون میکنن!!! باید خودت را به یک هدف گره بزنی. براش بجنگی. بری تو اجتماع چهارتا چک و لگد بخوری، زخمی شی تا بزرگ بشی. باید از حریم امن خودت بیای بیرون. نرو تو لاک آی اون رفت، ای کاش نمی رفت …. یک هدف پیدا کن بچسب بهش، ولش نکن تا ۱۰ سال!! بعد نتیجه آن را ببین. خدا را باور کن و بلندشو. تا هدف نداشته باشی مدام دور خودت میچرخی. روزمرگی از بی هدفی میاد. بی معنایی از بی هدفی میاد. متاسفانه خیلی ها قبل از ۳۰ سالگی مردن. ول کن یک مشت به اصطلاح سلبریتی را. حواست به خودت باشه. زندگی خودت را بساز. خودت باش عزیز دل.

قدم در راه بگذار و هیچ مپرس

اگر کاری را انجام بدی، حتی اگر شکست بخوری، خیلی بهتر از اینه که اصلا انجامش ندی! اگر انجام ندی با ای کاش، ای کاش هایی که مدام ذهن و روح و روانت را میخوره میخوای چکار کنی!!؟ ای کاش فلان کار را میکردم! ای کاش فلان حرف را میزدم! ای کاش نظرم را میگفتم! ای کاش فلان جا میرفتم! و….

به هر حال آینده صددرصد روشن و واضح نیست! اما اینکه چون آینده مه آلوده، من هم تکون نمیخورم، دلیل نمیشه که با آینده روبرو نمیشی! در هر صورت آینده میاد، چنانکه برای گذشتگان ما اومده! رفتن به سوی آینده مثل رانندگی در شب هست! چراغ اتومبیل حدود ۱۰۰ متر جلوتر را روشن میکنه! تو همان ۱۰۰ متر را برو، تا ۱۰۰ متر بعدی برات روشن بشه! تو قدم در راه بگذار و هیچ مپرس، خودِ راه بگویدت که چون(چگونه) باید رفت.

جسارت و نبوغ پنهان شده 

مادام که شخص متعهد نشده است، بی تصمیمی و احتمال به عقب برگشتن هست، همیشه بی ثمر بودن. در تمامی خلاقیت ها و ابتکارات، یک حقیقت بنیادی هست که غفلت از آن؛ موجب نابودی ایده ها و طرح های باشکوه بسیاری میشود. لحظه ای که کسی بطور مشخص خود را متعهد میکند، مشیت الهی نیز او را به جلو میراند، تمام چیزها درجهت کمک به آن شخص اتفاق میافتد که در غیر این صورت اصلا اتفاق نمی افتادند. یک جریان بزرگ حوادث از تصمیم جاری میشود، انواع حوادث و ملاقات های غیرقابل پیش بینی و مساعدت های مالی و به نفع شخص که او حتی فکرش را نمیکرد سر راه وی قرار میگیرد. گوته شاعر آلمانی خوب گفته:

هرآنچه را میتوانی انجام دهی یا خیال میکنی که میتوانی، شروع کن. در جسارت؛ نبوغ، قدرت و افسون وجود دارد.

از لحظه تحویل سال، ۶ ماه گذشت!!!

در این ۶ ماه چه اتفاقاتی افتاد؟

چه کارهایی باید انجام میدادیم که انجام ندادیم!؟؟

چه کارهایی را نباید انجام میدادیم که انجام دادیم!؟؟

چه بهانه هایی آوردیم!؟؟

چقدر تنبلی کردیم!؟؟

چقدر رفتیم تو فاز جو زدگی های اجتماعی و سیاسی و از خودمون غافل شدیم!؟؟

چند قدم برای دنبال کردن هدف هایی که اول سال مشخص کردیم برداشتیم!؟؟ (البته اگر هدفی مشخص کرده باشیم!!!)

چقدر تلاش کردیم که از زندگی تکراری و یکنواخت در بیایم!!؟؟

چند تا از باورها، افکار و عادتهای اشتباه گذشتمون را گذاشتیم کنار؟؟

چندبار ریسک جدی کردیم!؟؟

چندبار با همه دلهره ای که داشتیم پریدیم وسط ترسهامون!؟؟

چند جلد کتاب خوندیم!؟؟

چندتا فیلم جدید دیدیم!؟؟

چندبار بجای غرغرکردن و نق زدن سکوت کردیم یا کاری انجام دادیم!؟

چندبار به اونی که باید بگیم، گفتیم دوست دارم!؟؟

چندبار جلوی آینه ایستادیم و به اونی که در آینه هست یک لبخند زدیم و یک ماچ براش فرستادیم!؟؟

چندبار فکر کردیم که یک تغییر درست حسابی به زندگیمون بدیم!؟؟

چندبار با اونی که حاضر است و ناظر، خلوت کردیم!؟؟

چند بار به خودمون یادآوری کردیم که تو انسانی، انسان!؟؟؟

چندبار به مرگ فکر کردیم و به خودمون یادآوری کردیم که عمر خیلی خیلی کوتاهه!؟؟

…. از این ۶ ماه ها یکی دیگه مونده تا آخر سال؛ باید یک فکری کرد یک کاری کرد. نه که حالا یکباره بلند شی و تصمیم بگیری همه جهان را آباد کنی!! نه عزیزم، حواست به باغچه خودت باشه، آبادش کن اگه خرابه، یا سبزترش کن. بگذار هر کسی که از کنار باغچه تو رد میشه، یک مکثی کنه یک نگاهی بندازه، لذت ببره و یک نفسی تازه کنه. باغچه ها که زیاد بشن، میشن باغ. خودت باغبان زندگیت باش.

منوچهر خادمی، یک باغبان

 


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم،

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید:

2 دیدگاه

  1. Rouhi.roya@yahoo.con گفت:

    ممنونم از شما دکتر خادمی
    با خوندن مقالات شما روحیه میگیرم و دید تازه ای نسبت به زندگی پیدا میکنم.

    • خانه معنا گفت:

      سلام و عرض احترام
      خیلی عالی. خوشحالم که مطالب سایت برای شما مفید بوده است.

      “خادمی”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *