زندگی، تـعلق و رهـــایی

زندگی جوری نیست که در سرتاسر آن، فرش قرمز برای ما پهن کرده باشند. البته ما مهمان ناخوانده نیستیم. ما با افتخار دعوت شدیم به زندگی و میزبان؛ بهترین مهمان نواز است. اما نحوه پذیرایی او با بقیه میزبانان متفاوت است.

دریای زندگی؛ موج و طوفان دارد، پستی و بلندی دارد، سربالایی و سرپائینی دارد. منطق میگوید نرو جلو، احتیاط کن، خطرناک است. دل میگوید برو، اول آن ترسناک است، شنا کردن که یاد گرفتید دیگر میتوانید زندگی کنید. دل را بزنید به دریا، دریا بی ­انتهاست…

میزبان، بزرگ شدن و رشد ما را میخواهد. میزبانِ زندگی فقط دهنده نیست، گیرنده هم هست. میزبان، یکسری قانون گذاشته است که اگر این قوانین زندگی را بشناسیم؛ چرخ زندگیمان راحت و روان میچرخد.

مثلا یکی از قوانین؛ اصلِ رهایی است. یعنی اینکه وقتی چیزی را از ما میگیرند، یقین داشته باشیم که قرار است هدیه دیگری را به ما بدهند. اما بشرطی که ما از چیزی که از دست دادیم بگذریم، رهایش کنیم و مدام به عقب نگاه نکنیم. تا زمانی که چیزی را که دیگر متعلق به ما نیست رها نکنیم، چیزی که برای ما هست را بدست نمیاریم. هر فصلی از زندگی هدیه خودش را دارد و هر هدیه­ ای، بهایی دارد که باید پرداخته بشود. یک از این بهاها که باید پرداخت بشود؛ رها کردن است. رها کردن چیزی که دیگر به ما متعلق نیست.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *