رابطه عاطفی و ترس های ما

دانلود صوت رابطه عاطفی و ترس های ما

ترس، ترس، ترس! ترس ها همیشه هستند. در جایی، زیر پنهانی ترین لایه های شخصیت ما مخفی میشوند و در زمان مناسبی که خودشان تشخیص میدهند بیرون میجهند و به زندگی، رنگ ترس میدهند. هر کدام از ما هنگام آغاز یک رابطه عاطفی یا برای ادامه دادن رابطه خودمان، ترس یا ترس هایی داریم که ما را آزار میدهند و اجازه نمیدهند که با آرامش و با خیال راحت، عاشقی کنیم و با پارتنر و شریک عاطفی خودمان بتوانیم رابطه عاشقانه خوبی داشته باشیم.

در این فایل صوتی سعی کردم که مهمترین ترس های عاطفی یک رابطه را به شما بگویم تا مدل ترس خود برای ورود به یک رابطه عاطفی و یا شک کردن در ادامه دادن یک رابطه را شناسایی کنید و از ترس عاطفی خودتان رها شوید، ترس هایی که شور و شوق و شیرینی رابطه عاطفی ما را خاموش میکنند و موجب میشوند که ما به عنوان یک عاشق یا معشوق در ماجرای عاشقانه زندگی خودمان، شکست عشقی بخوریم و درد و رنجِ جدایی و تنهایی را با سردی و تلخی ملاقات کنیم.

ترسِ از نزدیک شدن و صمیمیت در رابطه عاطفی، اجازه نمیدهد طعم صمیمیت را بچشیم. رابطه ای که ترسِ نزدیک شدن در آن وجود داشته باشد هرگز گرم نمیشود. نکند وابسته شوم، نکند عیب های من را کشف کند، نکند او را از دست بدهم و آسیب ببینم و تنها بشوم؛ پس نزدیک نمیشوم، صمیمی نمیشوم.

ترس از تنهایی در رابطه عاطفی، چسبندگی میاورد. آنقدر به پارتنرمان میچسبیم که حس خفه شدگی به او دست میدهد. کجا بودی؟ کجا رفتی؟ چرا تلفن را جواب ندادی؟ من را دوست داری؟ من از تنهایی میترسم پس به تو میچسبم اما خبر ندارم که همین وابستگی و چسبندگی باعث میشود که تو را از دست بدهم؛ چون آزادی تو را گرفته ام، استقلال و فردیت اصیل تو را.

ترس از تکراری شدن در رابطه عاطفی، رابطه ای را شکل میدهد با عنوانِ دوری و دوستی. یعنی من میترسم برای پارتنرم تکراری و یکنواخت و دل زده و کسل کننده بشوم پس زیاد با او قاطی و صمیمی نمیشوم و در دسترس و دم دست او قرار نمیگیرم. اجازه نمیدهم او مرا در بر گیرد و از خودش سرشار کند. از لحاظ عاطفی، خشک و نچسب میشوم، بی روح و بدون نرمیِ عاطفی.

ترس از شکست و خیانت در رابطه عاطفی، باعث بدبینی و بی اعتمادی ما نسبت به شریک عاطفی خودمان میشود. مدام میترسیم که پارتنر ما یک روزی یک جایی یک جوری با یک فردی دیگر به ما خیانت کند و نسبت به ما، بی تعهد و بی توجه و بی مسئولیت شود و ما در داستان عاشقانه زندگی خودمان شکست بخوریم. پس شروع میکنیم به شک کردن و چک کردن وسواس گونه پارتنر و شریک عاطفی خودمان.

ترس از تغییر در رابطه عاطفی، کنترل گری میاورد. من از هر نوع تغییر و تحولی میترسم پس سعی میکنم پارتنرم را کنترل کنم. لباس جدید، تیپ جدید، ادکلن جدید، کار جدید، همکار جدید، رفتار جدید، حرف زدن جدید و هر چیز تازه و نویی را از طرف شریک عاطفی خودم بر نمیتابم و با سرعت و شدت واکنش نشان میدهم. من از تغییر میترسم چون میخواهم همه چیز تحت کنترل و تسلط من باشد.

ترس از پذیرفته نشدن در رابطه عاطفی، برخلاف باور خیلی از ما؛ نقطه مقابل عشق، نفرت نیست ترس است. این ترس است که اجازه نمیدهد عشق بورزیم، عاشق شویم یا معشوق کسی باشیم! ترس از چی!؟ ترس از پذیرفته نشدن با همینی که الان هستیم. چون عشق حقیقی یعنی پذیرفتن پارتنرمان همانطور که هست حتی با قبول این امکان و احتمال که شاید روزی او ما را با خیانت و عدم تعهد، زخمی کند و البته این مدل از عشق است که نشانه بزرگی روح ماست و همین نوع از عشق ورزی است که ما را میترساند!