از نَر بودن تا مرد بودن، از نَرینگی تا مردانگی

دانلود صوت از نَر بودن تا مرد بودن، از نَرینگی تا مردانگی

نَر بودن، غریزی است اما مرد بودن آموختنی.

از نَرینگی تا مردانگی باید سفر کرد.

برخی از مردان فقط دارای ظاهر و تیپ و هیکل و فیزیک و بدن و هورمون مردانه هستند یعنی به لحاظ صورت، مردانگی دارند اما به لحاظ سیرت و در عمق روان و جان و باطن و ذات و ناخودآگاه خود، در همان نَرینگی خودشان باقی مانده اند و به مردانگی سفر نکردند و تنها به یک تجربه نَر بودن از مرد بودن خودشان بسنده کرده اند. اینکه چطور این جنس از مردان به این مرحله میرسند که فقط مشغول نَرینگی در زندگی میشوند، بر میگردد به این مسئله که آنها وجه زنانه روان مردانه خودشان یعنی آنیما را خاموش و فراموش یا سرکوب کردند. در نتیجه، ارتباط خودشان را با زنانگی درون خودشان از دست دادند و کابل انرژی زنانه آنها بریده شد و زن درون خود را یا انکار کردند یا از آن فرار کردند.

این مردها که یک تفسیر و برداشت نَرینگی از مردانگی خودشان دارند و به نَر بودن بجای مرد بودن قناعت و کفایت کرده اند، نوع نگاهی که به زنان پیدا میکنند؛ یک نگاه جنسیتی و سکسیستی میباشد یعنی فقط متمرکز و متوجه وجه مادینگی زن زندگی خودشان میشوند و از دیدن وجه زنانگی زن و همسر خودشان ناتوان و نابینا هستند. دلیل آن هم این است که آنها نتوانستند در ابتدای امر، وجه زنانگی درون خودشان را ببینند و زن درون خودشان را درک و لمس کنند پس بالتبع نمیتوانند با زن بیرونی زندگی خودشان، رابطه سالم و بالغانه برقرار کنند و او را درک و حس کنند. این طیف از مردها که وارد سفر مردانگی خودشان نشده اند، نسبت به وجه زنانگی و زنانه ها و زن درون خودشان ناآگاه هستند و آنیمای آنها در ناخودآگاه باقی مانده و به خودآگاه نیامده و شفا پیدا نکرده است. این مردان؛ زن درون نزیسته دارند، زنانگی درون نزیسته دارند.

این مردان اگر دست روی زنی بلند میکنند و او را کتک میزنند، بخاطر آنست که ارتباط خود را با زنانگی درون خودشان از دست داده اند و از زن درون خود، منفک و مجزا شده اند. یعنی در واقع، این مرد ابتدا در حال کتک زدن زنِ درون خودش است و سپس میرود که زن بیرونی زندگی خودش مثلا خواهر یا پارتنر خودش را کتک بزند. این مرد در گام نخست نسبت به زنانگی درون خودش، بی اعتماد و بدبین و بدرفتار و سنگ دل و بی رحم است و سپس در گام بعدی میرود به سمتی که با مادر و شریک عاطفی خودش، بدرفتاری و پرخاشگری کند و سنگ دل و بی رحم شود. این مرد اولا و بالذات، زن درون خودش را مورد تحقیر و توهین قرار میدهد و به آن خیانت میکند و حس بی ارزشی به او میدهد و در مرحله بعدی است که زن بیرون زندگی خود یعنی همسر خودش را مورد تمسخر و سرزنش قرار میدهد و به او خیانت میکند و حس ارزشمندی او را میستاند.

این مدل مردان، زخمی هستند و زخم میزنند و متأسفانه زخمی هم باقی میمانند و به زخم زدن خودشان ادامه میدهند. دلیل آن هم این است که اولاً؛ تفسیر ناقص و نارس از مردانگی خودشان دارند و آن را در حد یک نَرینگی تقلیل داده اند و ثانیاً؛ اشراف و احاطه و آگاهی به آنیما (وجه زنانه روان مردانه) خودشان ندارند و ثالثاً؛ یک قرائت و خوانش محدود و معیوب از زنانگی زن بیرونی مقابل خودشان دارند و تمام هویت روانشناختی و ماهیت وجودی او را به مادینگی، فروکاست میدهند و جنبه زنانگی او را نادیده میگیرند. این دسته از مردها، ناخودآگاه تمام فضای مسموم روانی خودشان را پروجکت و فرافکن میکنند بر زنان بیرونی زندگی خودشان و نتیجه آن این میشود که نه تنها با مردانگی و زنانگی زخمی خودشان تا پایان عمر، زیست میکنند بلکه متقابلا هم زنانگی زن زندگی خود را زخمی میکنند و هم به آنیموس (وجه مردانه روان زنانه) همسر خود زخم میزنند.

در این فایل صوتی سعی کردم که مشخصات و اوصاف این مردان زخمی را تاحدودی بیان کنم تا موجب شفای مردانگی و همچنین شفای زنانگی آنها شود.


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم،

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

4 دیدگاه

  1. ندا گفت:

    سلام ..دوستی ارزشمند مرا با موضوع مردانگی رشد نیافته آقایون و عواقب ان بر زندگی مشترک و طرف مقابل و همچنین با سخنان ارزشمند شما آشنا کرد …سپاسگذارم…بشدت از احساس بی ارزش بودن،احساس شکست و …رنج میبردم…در این سالها بمرور فرزندم دچار انزوا و افسردگی میشد و به تنهایی تلاشهای زیادی کردم که اوضاع بختر شود اما همه چیز فقط بدتر میشد به طوری که کاملا اعتماد به نفسم رو از دست دادم احساس کردم لیاقت فرزندم رو ندارم مادر بی فایده و بی ارزشی هستم که نمی توانم زندگی روابط بین همسر وپسرم را مدیریت کنم و اگر کسی دیگر جای من میبود حتما خوشبخت تر میشدند و این همه رنج نمی بردند …. اما الان میدونم بی ارزش و نالایق و شکست خورده نیستم و تا الان خیلی هم تلاش کرده ام 😭و باید پیله کهنه و خشک شده ی دور خودم رو هر چه زودتر بشکافم و به اوج بروم …تصمیم گرفتم به تحصیلم ادامه بدهم و مادری شاد باشم و وقت بیشتری رو دوباره با پسرم بگذرانم ….

    • خانه معنا گفت:

      سلام و عرض احترام
      از اینکه به ساحت آگاهی از چنین مساله مهمی وارد شده اید بسیار خوشحال هستیم. یقینا سفر زندگی شما زین پس چهره جدیدی خواهد داشت که تاکنون چنین نبوده است. این موهبت و نعمت بسیار ارزشمندی برای شماست که برای هر کسی اتفاق نمیفتد. ادامه بدهید و ادامه بدهید.
      همچنین از لطف و توجه شما بسیار سپاسگزاریم. برای شما آرزو و دعای خیر و نور داریم.

  2. فاطمه گفت:

    عالي بود عاشقش شدم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *