درباره بلوغ عاطفی

بلوغ، نبوغ و هوش عاطفی پدیده‌ای زمانبر، تکاملی و همیشگی است. این سفر همیشه چیزی جدید برای ارائه به ما دارد. هرگز نمیتوانیم مدعی شویم که به انتهای آن رسیده‌ایم.

رشدِ هوش و فهم عاطفی خودبخود و اتوماتیک اتفاق نمیفتد. این رشد نیازمندِ درون‌نگری و روانکاوی ژرف و زمانمند است.

فهم احساسی و عاطفی به ما کمک میکند تا درک کنیم تقریبا همه انسانها زخم‌هایی را در روانشان حمل میکنند و به همین دلیل دچار اضطراب و ترس میشوند. آدمیان موجوداتی هیولاوار و ترسناک نیستند بلکه زخم‌هایی نیازمند کمک هستند.

ما بیش از آنکه به هوش مهندسی – ریاضی یا تکنیکی – تاکتیکی یا انتقادی – منطقی و … نیازمند باشیم؛ به هوش احساسی – عاطفی نیازمندیم. آدمی در ابتدای امر، موجودی احساسی – عاطفی است.

بلوغ عاطفی ما را به سمت گفتگو و حرف زدن میکشاند. سکوت‌های پوچ و بی‌محتوا که به منظور فهمیدن و فهماندن طرف مقابل اتخاذ میشود، نشان از عدم این بلوغ دارد. حرف بزنیم.

رشد عاطفی به ما میفهماند که همه اشتباه میکنند. ناتوانی و نادانی، دستپاچگی و عدم تجربه، آزمون و خطا، ترس و استرس و… درون همه ما لانه کرده‌اند. اشتباه کردن امری کاملا طبیعی است.

اعتراف خواهید کرد که همه به نوعی در رنج‌اند. شما تنها رنج کشیده عالم و آدم نیستید!

با دیگران بیش از پیش مراعات خواهید کرد.

کمتر قضاوت خواهیم کرد.

بیشتر شنونده خواهیم بود تا گوینده.

بالاخره به این نتیجه خواهیم رسید تا زمانی که خودمان را دوست نداشته باشیم و قدر خویش را ندانیم؛ نمیتوانیم حقیقتا و واقعا دیگران را دوست بداریم. البته ماسک زدن و انواع و اقسام بازی‌های روانی تحت عنوانِ عشق ورزی به دیگران رواج دارد اما خبری از اصالت نیست.

به این درجه از درک و فهم خواهیم رسید که انسانها ملغمه‌ای از ویژگی‌های مثبت و منفی هستند. متمرکز شدن تنها بر یک ویژگی، سبب نگاه کاریکاتوری میشود. آش با همه مخلفاتش آش است. آمیخته و امتزاجی از تضادها و تعارض‌ها.

تجربه خواهید کرد که تمکن مالی – اقتصادی هیچ ارتباط مستقیم یا غیرمستقیمی به رشد احساسی و عاطفی ندارد.

به این فهم عمیق خواهید رسید که هرگز و هرگز گذشته دست از سرمان برنخواهد داشت. گذشته همواره با ما خواهد بود. آنچه بر ما گذشته است در روان ما زنده است و زندگی میکند.

چرا تصور میکنید کودکی را پشت سر گذاشتید؟ یا نوجوانی را؟ همه آنها درون شما هستند و خواسته‌های خودشان را دارند.

سخت نمیگیرید. زندگی به اندازه کافی و وافی سخت هست. میدانید که زندگی، ارزش سخت گرفتن را ندارد. همه چیز در حال گذار است. آنچه مهم است همین اکنون است و بس.

برای خوشامد یا بدآمد دیگران کاری نمیکنید. آنچه مهم است خودآمد است. البته به دیگران هم آسیب نمیرسانید.

میفهمیم که آنچه در رسانه صوتی – تصویری به نمایش درمی‌آید؛ زاییده ذهنیاتِ نویسنده، کارگردان و تهیه کننده و… است و لزوما ارتباطی به واقعیت زندگی ندارد.

بلوغ احساسی و عاطفی با قرار گرفتن در یک فضای ایزوله، پاستوریزه و هموژنیزه رخ نخواهد داد. باید از برج عاج ایگو پایین بیاییم و با زندگی، تماس مستقیم داشته باشیم.

کمتر در بازی‌های روحی و روانی گیر میکنید. یک آری یا نه محکم به زندگی میگویید و ادامه خواهید داد. به جمع‌بندی خواهید رسید و وقت را تلف نخواهید کرد.

به مرور متوجه خواهید شد که باید اصالت را به درون بدهید تا برون.

“دکتر منوچهر خادمی”


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *