زندگی بدون رابطه عاطفی یا برای رابطه عاطفی؟

برخی از ما یا به دلیل شکست های عشقی گذشته خودمان تا به الان و یا به خاطر گفته های دیگران از زخم های عاطفی خودشان، قید شروع یک رابطه عاطفی جدید و یا داستان عاشقانه دیگری را زدیم و تنها بودن و جدایی و دور بودن از فضای رابطه عاطفی را در زندگی خودمان انتخاب کردیم. در نتیجه، به طرز غیر قابل تحملی تنها شدیم و در حسرت یک دوستت دارم ماندیم اما به روی خودمان و اطرافیان نیاوردیم و نفهمیدیم که نباید تشنگی احساسی و عاطفی روح و روان خودمان را انکار کنیم و نباید آن را بی اهمیت جلوه بدیم.

اما برخی دیگر از ما چنان هویت زندگی و ماهیت وجودی خودمان را به رابطه عاطفی گره زدیم که یا چندین سال در یک رابطه ناسالم باقی ماندیم و در میان انواع و اقسام بدرفتاری ها و بی توجهی ها و بی ارزشی ها، دست و پا زدیم و سوختیم و ساختیم اما متأسفانه توان بیرون آمدن از آن رابطه عاطفی بیمارگونه را نداریم چون از آن رابطه داریم تغذیه میشویم و بدون آن میمیریم و یا اینکه مدام از یک رابطه وارد رابطه دیگر میشویم و در واقع، دچار نوعی اعتیاد عاطفی شدیم که نمیتوانیم بدون رابطه، زندگی کنیم.

اما پیشنهاد من این است که:

الف. نه جوری زندگی کن که بدون رابطه عاطفی بخوای سر کنی و احساسات و عواطف خودت را انکار کنی یعنی زندگی بدون رابطه عاطفی را انتخاب نکن (دلیل آن یا میتواند شکست عشقی تو باشد یا شاهد زخم عاطفی اطرافیان بودن و یا گفته ها و شنیده ها و نوشته ها و نصیحت ها و تجربه های شخصی دیگران)؛ چون رابطه عاطفی، یکی از نیازهای عمیق و اصیل روح و روان توست که باید آن را به رسمیت بشناسی و بپذیری و به آن، پاسخ درخور و شایسته بدهی. درباره نحوه و نوع پاسخ دادن تو، ساعتها حرف و آموزش دارم اما در اینکه حتما باید پاسخ بدهی، یقینا شکی نیست.

ب. نه طوری زندگی کن که بدون رابطه عاطفی نتوانی سر کنی و مدام در خماری عاطفی بسر ببری و دچار اعتیاد عاطفی شوی و همچنان از این بندناف اعتیاد عاطفی ناسالم و روانشناختی به شریک عاطفی خودت تغذیه کنی و نتوانی آن را قطع کنی و در نهایت به جایی برسی که اصلا برایت مهم نباشد که شریک عاطفی تو چه شکلی و چه مدلی و چه تیپی و چه شخصیتی داشته باشد فقط آنچه که برای تو مهم است خود رابطه و بودن در فضای رابطه است و اینکه غرق در رابطه باشی اما اینکه پارتنر و شریک عاطفی تو، چه کسی باشد برای تو اهمیتی ندارد.

بنابراین:

نه مانند دسته اول، زندگیِ بدون رابطه عاطفی را انتخاب کن

نه مانند دسته دوم، زندگیِ برای رابطه عاطفی را انتخاب کن

بلکه زندگیِ با رابطه عاطفی را انتخاب کن

یعنی درست است که حفظ استقلال شخصیت و فردیت تو مهم میباشد اما باید بدانی که بخشی از فرآیند تکامل فردیت تو در زندگی عاطفی صورت میگیرد و این را هم باید بدانی که زندگی، روح و روان از تو میخواهد که خودت را کامل و به تمام معنا در این جهان تجربه کنی و بخشی از این تجربه شخصی اصیل، تجربه عاشقانه است. آنچه اصالت دارد خود تجربه است؛ نه اینکه این تجربه حتما باید موفقیت آمیز و بدون شکست باشد. پس خودت را از تجربه ورود به رابطه عاطفی و رابطه عاشقانه محروم نکن و بدان که از هر چیزی که فرار کنی یا سعی کنی آن را فراموش کنی و به نحوی آن را سرکوب و انکار کنی؛ آنوقت یک روزی و در یک جایی و یک جوری و با یک کسی، آن مسئله سرکوب شده را به صورت سرنوشت حتمی و قطعی زندگی خودت ملاقات خواهی کرد. پس زندگی کن با تجربه داشتن رابطه عاطفی و شریک عاطفی اما با این امکان و احتمال که این تجربه عاشقانه میتواند با شکست عشقی همراه باشد یا بدون شکست عشقی.


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم،

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *