عشق، پروجکتِ سایه بر روی دیگری است.
هر چقدر سرکوب و نادیده گرفته شدن (سایه)، قویتر باشد و از نظر کمی و مقداری، زمان بیشتری برده شده باشد؛ عشق شدیدتر خواهد بود.
از آنجا که همه انسانها سایه دارند و این مساله انکارناپذیر و اجتنابناپذیر است، در صورتی که در شرایطی قرار بگیرند تا منجر به فرافکنی شود پس عاشق میشوند اما اگر در این شرایط و موقعیت قرار نگیرند عشق را تجربه نخواهند کرد.
در واقع عشق، مشاهده خود در دیگری است.
همچون آینه.
نکته اینجاست که در صورت آگاهی فرد به چنین خِردی، عشق علت بسیار بسیار مهمی برای خودشناسی خواهد بود.
من چه چیزی را درون خویش پنهان کرده بودم و تاکنون آن را نمیدیدم!؟
عشق این را نشان خواهد داد.
اما ازدواجی که با عشق به این معنا شکل بگیرد، قریب به یقین شکست خواهد خورد. چرا که به مرور زمان سایهای که پروجکت شده است پس گرفته میشود و آن تصویرِ بینقص و کاملِ معشوق فرو خواهد پاشید و آنزمان است که عاشق میگوید تو دیگر آن چیزی نیستی که قبلا بودی!
در صورتی که معشوق همان است که قبلا بوده است؛ منتهی عاشق هنگامی که در منزل عاشق بود، در فضایِ ادراکی قرار داشت که او را همانطور که هست مشاهده نمیکرد بلکه طوری تماشا میکرد که سایه میگفت. فرایند فرافکنی مانع از دیدن معشوق به ما هو (همانطور که هست) میشود.
اصطلاحا عشق آدمی را کر و کور میکند. اما ازدواج نیازی به عشق ندارد بلکه دوست داشتنی متعادل، تعهد، صمیمیت و سکس کافی است.
توجه داشته باشید که عشق (فرافکنی سایه) لزوما در مقوله ازدواج رخ نخواهد داد. در هر چیزی امکان وقوع دارد. شغل، تحصیل، ورزش، موسیقی، سلبریتیها، هدف، آرمان و رویا و… اما غالبا در عشق به دیگری (انسان) رخ میدهد.
عشق، امری اختیاری نیست بلکه یک رویداد است. یعنی خودبخود رخ خواهد داد. در موقعیت مناسب و به وقتش.
“دکتر منوچهر خادمی”
اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.
فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم: