ما و منتقد درونی

واقعیت این است که بسیاری از ما در کنار بزرگسالانِ ایرادگیر بزرگ شدیم.

ایرادگیرهایِ بهانه‌گیر، بهانه‌جو، عیب‌جو و اشکال‌تراش.

ما هر کاری کردیم و حاضریم بکنیم تا از انتقادهای آنها در امان باشیم.

ما یاد گرفتیم که هرگز کامل نیستیم و نخواهیم شد.

متاسفانه این وضعیت حتی با مرگِ آن منتقدین بیرونی هم تمام نمیشود!

چرا که روح و روان آدمی یک دستگاه کپی زیراکسِ عالی است.

روان؛ هر چیزی که در بیرون رخ میدهد را در درون کپی میکند و برای همیشه با خویش حمل خواهد کرد.

این خاصیت اوست. کپی کاری حرفه‌ای!

یونگ گفته است:

تأثیری که رفتگان و مردگان در زندگی ما دارند

هیچگاه

زندگان و آیندگان نخواهند داشت!

این سخنِ یونگ به ما گوشزد میکند که گذشته هرگز نگذشته.

بارِ گذشته همیشه بر دوش ماست.

لذا آن منتقد بیرونی به منتقدی درونی تبدیل میشود.

ما با شنیدن انتقادهای بیرونی، انتقادگری درونی را در خویش پرورش داده‌ايم.

انتقادگر درونی؛ استادِ کنترل کردن ماست.

مراجعی میگفت پدرم ۱۰ سال پیش درگذشت اما من او را درون خویش همچنان دارم.

پدرم با بذر منتقد درونی که در روح و روان من کاشت همیشه همراه من است!

وقتی برای خودم کاری را انجام میدهم، انتقادگر درونی به من میگوید که خودخواه هستم و به اندازه کافی به دیگران رسیدگی نمیکنم و مهربان نیستم، او با این روش احساس گناه را در من ایجاد میکند.

من مدام باید محیط اطرافم را تمیز و مرتب نگاه دارم چون در غیر این صورت ترس از انتقاد؛ سراسر وجودم را میگیرد و دچار اضطراب میشوم.

به دلیل انتقادهای مداوم و مکرر والدینم در کودکی احساس میکردم کسی مرا دوست ندارد و اکنون عزت نفس پایینی دارم و تنها زمانی حس ارزشمندی دارم که حتما کاری برای دیگران انجام بدهم.

بخاطر ترس از انتقاد؛ در رابطه عاطفی هر نوع سرویس و خدماتی میدهم و اعتراضی نمیکنم.

خرید کردن بسیار برای من مشکل است. نمیتوانم تصمیم بگیرم که چه بخرم. مدام میترسم که انتخابم نادرست باشد.

در هر حالت و وضعیتی حتی در تنهایی حس میکنم فردی با یک چوب یا چماق بالای سرم ایستاده و مراقب رفتار و گفتار من است و مدام فریاد میکشد که تو ابلهی و احمقی و نمیتوانی آن کار را درست انجام بدهی!

سکوتِ مطلق در جمع، کار و بار من است.

آیا شما هم چنین تجربیاتی داشته و دارید؟

بسیاری چنین می‌پندارند که منتقد درونی همچون منتقد بیرونی است. بزرگتر از ماست و ما توانایی ایستادن در برابر انتقادهای نادرست و ناموجه او را نداریم.

اما این تصور و پندار نادرست است. ما دیگر آن کودک ناتوان گذشته نیستیم. منتقد درونی صرفا بخشی از وجود ماست نه همه ما. ما بزرگتر از او هستیم.

او را از خود بدانید و وارد گفتگو با او شوید. نه او را کاملا نادیده بگیرید و نه سر تعظیم فرود آورید.

بلکه از منتقد درونی استفاده کنید تا منفعل درونی را به کار وادار کنید.

بیایید لطفی در حق خود کنید، کنترل زندگی خویش را در دست بگیرید.

“دکتر منوچهر خادمی”


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *