میانبرِ این جاده کجاست؟

همه ما در اعماق وجودمان به وجود یک آرمان شهر، اعتقاد داریم. جایی که همه چیز آنجوری است که ما میخواهیم. همچون کودکی خودخواه هر آنچه لازم داریم در اختیارمان قرار خواهد گرفت. عشق رمانتیک، حالِ خوش، سلامتی، پول، فراوانی، سرمستی و خوشی و… امیدهای ما هستند که برای رسیدن به آنها به خودمان انگیزه میدهیم.

چه بسا برای رسیدن به این آرمان شهر به میانبرهایی متوسل شویم که ما را به آنجا ببرد. ما راهی بس دشوار و صعب العبور برای رسیدن به هدف می بینیم و تمام تلاش مان را میکنیم که وارد این جاده نشویم و دنبال کوتاه ترین مسیر هستیم.

ما مدام فریب کسانی را میخوریم که امید میفروشند. امید به راهی میانبر، کوتاه و بدون سختی و خشونت.

اما چه کنیم که مدام زخم، جراحت و آسیب می بینیم. در این راه، سقوط حتمی است، هر چند که ما نمیخواهیم باور کنیم و همچنان به تصور کودکانه خودمان از سفر چسبیده ایم. شاید دستی از غیب برون آید و کاری بکند!! من خوب میمانم و اعتقاداتم را حفظ میکنم و به کسی بدی نمیکنم تا خدا پاداشم را بدهد! آه که چه خیالِ خامی.

نمیخواهیم تن به سفر دهیم و قصد داریم با یک پرش و جهش، تمام مسیر را طی کنیم.

ما باید بدانیم که ورود به بهشت، حتمی است؛ جایی که زخم هایمان التیام خواهند یافت و ما پخته و آبدیده میشویم. زمانی که بال پروازمان رشد کرده است و ما به هرجای این جهان میتوانیم پر بزنیم. ما همچون پدر و مادر ازلی مان (آدم و حوا) دوباره به بهشت، باز خواهیم گشت اما فقط بشرطی که تصمیم بگیریم سفر زندگیمان را کامل طی کنیم نه با میانبر و پرش و جهش. سفر زندگی، اجتناب ناپذیر است.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *