پنج مرحله در سفر زندگی

مرحله دوم

پنج مرحله وجود دارد که هر انسانی در سفر زندگی خویش از آن عبور میکند.

شما نمیتوانید هیچکدام از آنها را دور بزنید.

از ملاقات با این مراحل گریزی نیست!

لطفا با خودتان صادق باشید

تا بدانید در کدام مرحله قرار دارید.

مرحله دوم: بی‌کفایتی آگاهانه

با تکرار مکرر اشتباهات در این سطح و level آدمی اندک اندک بخود میاید که تا چه حد و اندازه درباره عالم و آدم کم میداند و دانسته‌هایش از زندگی در مقایسه با ندانسته‌هایش هیچ است!

به احتمال زیاد شروع به سرزنش میکند و مدام از زمین و زمان مینالد. گاهی به خانواده‌ای که در آن متولد شده گیر میدهد و مسبب اشتباهاتش را آنان میداند، برخی اوقات به سرزمین و جبر جغرافیا و نیز به تاریخ و تمدن و فرهنگ چنگ میندازد و آنها را مقصر ناکامی‌هایش مینامد، در انتها نیز هماهنگ با اکثریت خود را قربانیِ سیاست و اقتصاد و حاکمیتِ مستبد و زورگو می‌بیند و بر غیرمنصفانه بودنِ زندگی حکم میراند.

او اغلب غرغر و ناله میکند و به هزار خرافه و انبوهی از موهوماتِ تخدیری متوسل میشود تا بلکه اندکی از سنگینی تحمل ناپذیر هستیِ خویش (اگزیستانس – Existence) بکاهد. اما در خلوتِ خویش متوجه است که از این همه آه و ناله و سوز و گداز، آبی گرم نمیشود و دیگی جوش نمیاید!

او در اعماق و ژرفای خویش تشنه روایتی دیگر از زیستن است. روایتی که او را پیش ببرد و به عمل وا دارد تا به سفر زندگی پوک و پوچی که دارد، ارزش و معنا ببخشد.

این مرحله از طولانی‌ترین مراحل پنج‌گانه سفر زندگی است. مسافر اگر بخود نیاید چه بسا سالیان سال در این حد و اندازه بماند و راهی به رهی نجوید زیرا که او همچنان کانون توجه‌اش را به امری بیرونی متمایل کرده است.

بایرون کیتی در وصف این مرحله گفته است:

من؛ تنها مشکل زندگی‌ام بودم.

“دکتر منوچهر خادمی”


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *