امروزِ روز متر و معیارِ موفقیت بیشتر کمی است تا کیفی.
مثلا در مقوله اقتصادی آنچه مهم است مقدار پول است نه کیفیت آن. هر چه پولدارتر بهتر. اما اینکه آن پول با چه بهایی بدست آمده است و این دستاورد حاصل چه از دست دادنهایی بوده، مهم نیست. هر چه میخواهی باش فقط پولدار باش!
سایز برجستگیهای پایین و بالای فیزیکیِ بدن برای شکلگیری رابطه عاطفی مهمتر از کیفیت رشد و بلوغِ احساسی – عاطفی طرفین است.
مهارت در سرعت و تعداد زدن تستِ آزمونهای تحصیلی مهمتر از میزان علاقه، استعداد و دغدغه رشته تحصیلی – علمی است.
و …
البته نه اینکه کمیتِ موفقیت مهم نباشد بلکه مساله این است همیشه اینگونه نیست که مقدمات کمی حتما و لزوما به نتیجه کمی بیانجامد. چه بسا ثمره مقدماتِ کمی به کیفیت ختم بشود و آدمی اگر تمام تمرکز و توجه خویش را معطوف به کمیت دستاورد کرده باشد به محض مواجهه با پایانِ کیفی، شوک بشود و از سفرِ مقدمات و تلاشی که کرده است پشیمان گردد.
خیلی تفاوت است میانِ فردی که پول را برای بیشتر و بیشترِ آن میخواهد و فردی که پول را برای بدست آوردنِ استقلال مالی و آزادی زمانی واسطه قرار میدهد. برای شخص اول کمیتِ پول هدف است. لذا مدام در حال شمارش اندازه داراییهای منقول و غیرمنقول خویش است که با رشد دلار و تورم و… چقدر شده است. اما شخص دوم کمیت پول را برای دستاوردهای کیفی میخواهد و با رسیدن به هدف آرام میگیرد. زندگی با عزت و شرافتمندانه، عدم احتیاج به دیگران، توانایی دستگیری از نیازمندان، فرصت کافی و فراغت بال برای امور معنوی و… او را سیراب میکند.
به زبان فلسفی؛ کمیت از سنخ ظهور است و کیفیت از جنس حضور. جستجوی مداومِ آن، آدمی را تشنهتر میکند و کشفِ این، روح را سیراب.
پیدا کردنِ خودتان، بازیافتِ عزت نفسِ متلاشی شده، یافتنِ نگرشی تازه و نو به جهان و زندگی بعد از یک جدایی یا ورشکستگی یا از دست دادنِ عزیزان و… نتیجهای از جنس باطنی و کیفی است که نمود بیرونی ندارد و فقط شخصِ شخیص شمایید که آن را میابید و میفهمید چه بر سر شما گذشته است و چه نتیجهای داده است.
در قطب، کرمی وجود دارد که او را کرم پشمالوی قطبی نام نهادند. این موجود پشمالو بعد از تولد شروع به خزیدن و خوردن و… میکند تا آمادگی دوران پیلهگی برای پروانه شدن را پیدا کند. اما زمان برای او کافی نیست و تا بخودش بیاید و بخزد و بخورد و… زمستان قطبی از راه میرسد و او در گوشهای به خواب زمستانی فرو میرود!
بعد از طی شدن زمستان سخت و سرد قطب دوباره فصل گرمای کوتاه قطبی از راه میرسد و مسافر پشمالوی ما بیدار میشود و مجدد با جدیت شروع به خزیدن و خوردن و… میکند تا مقدمات آغاز پیلهگی را فراهم کند. اما و اما باز هم وقت کم میاورد و زمستان از راه میرسد و …!
نکته عجیب سفر زندگی کرم پشمالوی قطبی این است که ۱۴ سال زمان میبرد تا بالاخره فرصت کند دوران گذارِ پیلهگی را آغاز و به سرانجام برساند!
از این عدد حس بگیرید و براحتی از آن عبور نکنید. ۱۴ سال!
سرانجام بعد از پایانِ پیلهگی جشن پروانگی آغاز میشود. اما باز هم این پایانِ سفرِ بُهتآورِ موجودِ پشمالوی ما نیست! زیرا که منزل پروانگی برای او تنها و فقط هفت روز دوام میاورد و پس از ۷ روز، او که پروانه شده میمیرد!
شاید با خودمان بگوییم این چه مدل زندگی است!؟
آخر چه ارزشی دارد آنهمه تلاش برای این نتیجه کوچک!؟
اما اگر اهل تفکر عمیق و ژرف باشیم و پدیدههای طبیعی را با نگاهی رازمندانه بنگریم متوجه میشویم که مقدمات کمی لزوما منجر به نتیجه کمی نمیشوند! آنچه برای انسانِ ژرفاندیش مهم است کیفیت نتیجه است نه کمیت آن.
رشد اساسا امری کیفی است نه کمی.
چه بسیارند ۸۰ سالگانی که به اندازه یک ۲۰ ساله بالغ نیستند و هستند هر چند اندک آنهایی که در ۳۰ سالگی بلوغی به اندازه چندین ۸۰ ساله دارند!
از کرم بودن و خزیدن تا پروانه شدن و پَر کشیدن، از زمین تا آسمان فاصله است.
این نتیجه؛ ارزش آن تلاش را دارد.
“دکتر منوچهر خادمی”
اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.
فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم: