ببخشیم – بخش دوم

موقعیتی را فرض کنید که خودتان کاری، رفتاری یا گفتاری داشته اید که به دیگری صدمه زده است، جایی بی توجهی کرده ایم، خودخواه بوده ایم و ظلمی کرده ایم و خیانتی …

در این وضعیت اگر دیگری که صدمه دیده است ما را ببخشد و آن طرف طناب را رها کند چه اتفاقی برای ما میفتد!؟

غالباً در چنین وضعیتی، ما احساس گناه میکنیم، وجدان درد. شروع میکنیم به خودخوری و در نهایت از خودبیزاری و حس تلخ بی ارزشی.

در چنین موقعیتی سخت ترین کار، بخشش خودمان است. ما باید مسئولیت کاری را که انجام داده ایم بپذیریم و با خودمان عهد ببندیم که دائم مراقب باشیم دوباره آن کار را جایی دیگر و به نحوی دیگر انجام ندهیم.

برای خودمان دلسوزی کنیم. باید به یاد داشته باشیم که نبخشیدن خودمان، نوعی خودخواهی است که ما را در یک مقطع از زندگی، اسیر و فریز میکند و اجازه رها کردن و عبور کردن را نمیدهد.

با کلنجار ذهنی، وسواس فکری و خودزنی، هیچ اتفاقی در جهت بهبود اوضاع نمیفتد. تداوم احساس گناه و خودخوری باعث پاک و آرام شدن ما نمیشود.

دوستی را میشناختم که با ادامه دادن حسِ مخرب گناه، دچار اعتیاد به مواد مخدر شد و متاسفانه به مرور همه چیز را نابود کرد! عده ای را دیده ام که با مرگ عزیزشان، خودشان را گناه کار میدانند! چرا بیشتر با او نبودم!؟ چرا فلان کار را برایش انجام ندادم!؟ کاش توجه بیشتری به او داشتم!؟

با این کار به جای اینکه به مرگ عزیزشان توجه کنند به خودشان توجه میکنند و در واقع برای خودشان سوگواری میکنند!

حس گناه در واقع واکنشی دفاعی است که ما را از اقدام برای بهبود اوضاع و جبران گذشته، دور میکند. خودخوری مخرب است نه سازنده.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *