بخشش و بخشیدن

مدتی بود به بخشش فکر میکردم، از آن مقولات انسانی است که دو رو دارد.

میگویند ببخش. از اشتباه و خطای دیگری درگذر و عبور کن. بزرگواری کن و عفو کن. گیر نده و رها کن.

ببخشم گناهت همه سربسر

دهم من ترا گنج و شاهی و فر

سعدی حرف سنگینی زده است:

هر که بر خویشتن نبخشاید

گر نبخشد کسی بر او شاید

میگوید اگر کسی خودش، خودش را نبخشد؛ آنوقت چه انتظاری از بخشش دیگران دارد! این را روانشناسی امروز هم میگوید که “کسی با جهان و دیگران در صلح است که با خودش در صلح باشد” ؛ با خودش سر جنگ نداشته باشد. صلح با خود، از بخشیدن خود میگذرد. اگر نتوانیم اشتباهات، خطاها و نقائص خودمان را ببخشیم؛ مدام از درون خودخوری میکنیم و جنگ درونی راه میندازیم.

واژه بخشش را دو جور معنا کرده اند. یکی همان عفو کردن و گذشت کردن است اما دیگری معنای جالبتری دارد؛ عطا کردن، دادن، هِبِه کردن.

یکی از دوستان چیزی میخواهد و من آن چیز را دارم و به او میبخشم، به او میدهم.

حالا بیایید عمیق تر نگاه کنیم. کسی به ما ظلمی میکند. تجاوزی و دست اندازی. زخمی میزند. به ما میگویند او را ببخش. در نگاه اول یعنی از او گذشت کن و بگذر اما در نگاه دوم یعنی آن سنگینی زخمی که او زده است را به خودش بازگردان.

دیگری رنجی به تو وارد کرده است. از او نفرت و کینه و خشم داری و نمیتوانی بگذری و عبور کنی. دلت را شکسته است. من به تو میگویم که حق داری از او نمیگذری و رهایش نمیکنی اما کار دیگری میتوانی بکنی!

بیا و آن زخمی که دیگری به تو داده است را به خودش بده! این دادن و عطا کردن، تو را سبک میکند. اجازه نده با حمل بار نفرت و کینه و خشمی که دیگری به تو منتقل کرده، زندگی ات سنگین شود. آن بار سنگین را به خودش ببخش و برگردان.

این معنای دوم از بخشیدن، عمیق تر از معنای اول است.

این مساله، خیلی زیاد به مردان و زنانی مربوط است که به روش های مختلف و متفاوت مورد تجاوز و آزار و اذیت جسمی و جنسی قرار گرفته اند و حالا احساس گناه دارند.

من به شما میگویم آن حس گناه و احساس شرم و عذاب وجدان و خودخوری را با خودتان حمل نکنید. این مساله به شما ارتباطی نداشته است. شما نه مقصر هستید نه مؤثر. پس این بار سنگین را با خودتان حمل نکنید. لزومی هم ندارد آن شخص متجاوز را ببخشید و عفو کنید.

خیلی فرق است بین “می بخشم تو را” با “می بخشم به تو”.

من تمام آن سنگینی بارِ ظلمی که به من کردی را به خودت می بخشم و خودم را از زیر سنگینی این بار، آزاد میکنم. من نمیخواهم تا آخر عمر آن رنجی که تو به من وارد کردی را حمل کنم، پس آن را به خودت می بخشم تا رها شوم.

در بخشش به معنای دوم، لزومی ندارد فرد متجاوز و ظالم را عفو کنیم و از او درگذریم بلکه تصمیم میگیریم آن سیاهی و ظلم و رنجی که به ما منتقل کرده است را به خودش برگردانیم و دیگر با خودمان تکرار نکنیم به من ظلم شده است، چرا من!؟ من چه گناهی کرده بودم!

تو هیچ گناهی مرتکب نشدی و تقصیری نداری. آن گناه را به خودش برگردان.

پس با خودت تکرار کن، می بخشم به تو اگرچه نمی بخشم تو را.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

2 دیدگاه

  1. متحول گفت:

    با سلام و وقت بخیر،معنای دوم چه معنای جالب و جدیدیه،ببخشید چطوری میشه سنگینی زخم را به طرف برگرداند؟ آیا باید در رفتار کاری انجام داد یا در کلام به شخص چیزی گفت یا در ذهن به نتیجه رسید یا این معنا ترجمه دیگری از این اصطلاح است که باید شخص را به خدا واگذار کرد؟ با تشکر

    • خانه معنا گفت:

      سلام و عرض احترام
      منظور همان کار ذهنی و درونی است. نیازی به عکس العمل به شخص بیرونی ندارید. البته اگر لازم می بینید حرفی را بزنید یا بصورت نوشته و … ارسال کنید، انجام بدهید اما اصل همان کار ذهنی و درونی است. شما درونا نباید زخم را با خودتان حمل کنید. تحویل بدهید و رها کنید. این سنگینی، ماهیتِ جسمانی و فیزیکی ندارد که شما بدهید و بگیرید بلکه ماهیت آن کاملا روانی است.

      “پشتیبانی محتوایی سایت”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *