درباره آرزو

به طور کلی هر آرزویی فقط درباره یک چیز است؛ یک اتفاق بزرگ.
آن یک چیز و اتفاق بزرگ؛ تغییر است و دگرگونی.
رفتن به جا و جایگاهی غیر از جا و جایگاهِ کنونی.

هر آرزویی ما را به سفر میبرد.
آرزو ما را آدمی میکند غیر از آنچه قبلا بودیم.
بعد از طلوعِ آرزو، دیگر آنی نیستیم که قبلا بودیم.

آرزو همچون قطب‌نمایی است که جهت سفر را مشخص میکند.
آنکه آرزویی ندارد، به کدام سمت و سو میرود!؟

وقتی میل و انگیزه‌ای در درونتان
شروع به آرزو کردن و رویاپردازی میکند،
بلافاصله پر و بال آن را نچینید.

از نداشتن و ندانستنِ همه چیز برای تحققِ آرزو، نگران نباشید.
آنها را خواهید یافت.

در ابتدای سفر حتما نباید پاسخ همه پرسش‌ها را بدانیم. لزومی ندارد بدانیم آرزو به چه طریق و روشی محقق خواهد شد. فراموش نکنیم که ما در ابتدای راه هستیم و ابهام، لازمه آغازِ هر چیزی است. وقتی دقیقا مطمئن نیستید که چه اتفاقی دارد میفتد، با ایمان ادامه دهید چون در طول سفر همه چیز بر شما آشکار خواهد شد. آشکارگی، پدیده‌ای تدریجی و زمانبر است.

ما به یک آرزوی آغازین نیاز داریم ولی باید بدانیم همینطور که پیش میرویم ممکن است آنچه آغازین بود، تغییر کند. اولین آرزو لزوما آرزوی پایانی نیست و نخواهد بود. این لذتِ سفرِ آرزومندانه است.

چیزهایی که سفرِ تحققِ آرزویتان را تضعیف یا از جاده اصلی منحرف میکند، حذف کنید.

هر گام حتی کوچکترین و کمترین، کارایی خودش را دارد. هیچ چیز را دست کم نگیرید. مطلقا هیچ چیز!

اخطار! به صدا خفه کنِ آرزوها که به نحوی درون همه ما وجود دارد، توجه نکنید.

نارضایتی از زندگی، بزرگترین نشانه تولد یک آرزو است.
اگر دچار عدم رضایت از زندگی هستید،
خوب دقت کنید شاید آرزویی درون شما در حال جوانه زدن است
اما شما آن را دفن کردید و اجازه رشد را به او نمیدهید.

آرزویِ اشتباه، خود نوعی آرزو است!
از این نهراسید که نکند آرزویِ اشتباهی کرده باشید.
همه چیز در اولین جرقه به ما نشان داده نخواهد شد.
تا وارد گود نشوید نمیتوانید بفهمید آرزویی اشتباه داشته‌اید یا نه.

آرزوی اشتباهی، آنی است که برای ما نیست.
آرزوی دیگری که به اشتباه تصور میکنیم برای ما است.
هر چند که این مساله تا حدی اجتناب ناپذیر است
اما مراقب باشید آرزوی دیگران را زندگی نکنید.

یونگ گفته است:
“بزرگترین باری که فرزند باید به دوش بکشد، زندگی نزیسته والدین است.”

منظور او این بود که هر جا و هر گونه که والدین در زمینه رشد خود در زندگی گیر کرده بودند به مانعی درونی برای ما تبدیل میشود و ما نیز در همان جا گیر میکنیم. ما اغلب خود را در حال دست و پنجه نرم کردن با مسائل حل نشده والدین خود می‌بینیم. آرزوی آنها آرزوی ما میشود.

انسانی که آرزویی در قلبش شعله‌ور است،
نمیتواند هر چیزی را همانطور که هست بپذیرد.
رویایی که در سر دارد او را تشویق میکند تا حرکت کند.

گای کارنو گفته است:
“خدا میداند که همه ما به رویا داشتن نیاز داریم.”

رویاها منشأ تمامی تغییرات بزرگ بوده‌اند
اما مشکل بزرگ این است که پس از رویا دیدن؛
هیچ حرکتی نکنیم و فقط گرفتار رویاهایمان باشیم.

کسی چه میداند شاید همه چیز از آنجا شروع میشود
که یک نفر میخواهد پای تحققِ آرزو و رویایش بماند.

خیلی تفاوت است
بین فردی که تلاش میکند انتخاب‌هایش بازتابی از آرزوهایش باشد
با فردی که انتخاب‌هایش از روی ترس‌هایش است.

بانو هدی رشیدی که تاکنون آرزوی ۴۵۳ کودک را برآورده کرده است،
اینگونه میگوید:
“پدرم همیشه می‌گوید تو وقف شده‌ای. حتی برای ما هم نیستی. خیلی وقت‌ها آدم‌ها مرا منع می‌کنند و می‌گویند به خودت و زندگی‌ات بچسب. اما با اطمینان به همه می‌گویم که من با وجدانی آرام می‌خوابم. خواب من،‌ بهترین و آرام‌ترین خواب جهان است. من خوشبخت‌ترین آدم روی کره زمین هستم. خوشبخت‌ترینم.”

مولانا سروده است:
کین طلب در تو، گروگان خداست
زانک هر طالب به مطلوبی سزاست

علامه محمد تقی جعفری گفته است:
“شاید خداوند میدانست این جهان گنجایش حضور ما را ندارد؛ به همین علت توانایی آرزو کردن، رویا و خیال‌پردازی را درون ما قرار داد تا بتوانیم در جهانِ درونیمان از این عالم خارج شویم.”

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *