آغازهایِ بی آغاز، پایان هایِ بی پایان

گاهی به نظر میرسد که زندگی هیچ هدفی ندارد و به دنبال هیچ نتیجه ای نیست.

روزها از پی هم میایند و میروند.

امروز مثل دیروز و فردا شبیه امروز.

اما چیزی درون ما این حالت را دوست ندارد.

این کسالت و رخوت، عارضی است نه ذاتی.

ما این روزهای پی در پیِ مثل هم را نمیخواهیم و دنبال نقطه آغازی هستیم تا همه چیز را تغییر دهیم و زندگی نویی را شروع کنیم.

آغازهایی چون از این شنبه یا از سالروز تولد یا… و چه چیزی بهتر از سال جدید، عید نوروز و فصل بهار.

حتما آموزش ها، کتاب ها و… را پیرامون این موضوع دیده اید:

با ما سال متفاوتی را شروع کنید.

امسال را بهترین سال زندگی شما میکنیم.

هدف گذاری کنید و به آرزوهای خود برسید.

یک شروع آتشین …

اما اگر با خودمان صادق باشیم میدانیم که امسال هم مثل سالهای گذشته بعد از حدود یکماه دوباره همه چیز عادی میشود و از تب و تاب میفتد و روز از نو، روزی از نو. تکرار کسالت بارِ شبانه روز.

انگار زندگی با شروع کردن ها و آغازیدن های آتشین، نسبتی ندارد و روی خوشی نشان نمیدهد. زندگی با چیزی بنام روزمرگی اجازه نمیدهد حرارت آغازها تا پایان ها ادامه پیدا کند و در نیمه راه، ما را دچار کرختی و سستی میکند. دیگر حال و حوصله و دل و دماغ ادامه دادن نیست.

حقیقت این است که زندگی بیشتر از آنکه وابسته به آغازها و پایان ها باشد، درباره ادامه دادن است. درباره دست و پا زدن در میانه.

اگر به دنبال آغازی هستیم که همه چیز را کُن فیکون کند و ما را تا سوت پایان همچون گلوله ای آتشین پرتاب کند، احتمالا باید تا ابد در پی این آغاز بگردیم!

جولیا کامرون میگوید:

“زندگی یک حرکت رو به جلوی نامنظم است؛ دو قدم به جلو، یک قدم به عقب. این را بخاطر داشته باش و با خودت مهربان باش”

من با فیلسوفانی که معتقدند این جهان و به تبع آن این زندگی، نه آغازی دارد و نه پایانی؛ هم نظرم. زندگی بوده، هست و خواهد بود. زیستن یک امتداد است نه یک شروع و پایان.

نباید دنبال نقطه شروع و خط پایان بود.

اگر میخواهید کاری را شروع کنید و مدام دست دست میکنید تا یک زمان طلایی و خاصی پیدا شود، اشتباه میکنید. هیچ زمان و مکان خاصی وجود ندارد. خاص ها بعد از مدتی خاصیت و خاص بودن خودشان را از دست میدهند و بی رنگ و بو میشوند.

کار، ایده، رفتار، فکر، سفر، پس انداز، تحصیل، رابطه و… هر چیزی را که میخواهید، از همین الان یک قدم برایش بردارید. خاص شدن در امتدادِ ادامه دادن اتفاق میفتد.

منتظر یک اتفاق خاص که همه چیز را زیر و زبر کند نباشید. باور کنید خیلی ها هستند که با یک شروعی متفاوت و عجیب و غریب آغازیدند، اما در میانه راه پا پس کشیدند. خاص ترین کار برای ما آدمیان، ادامه دادن است.

رهرو آن نيست كه گه تند و گهی خسته رود

رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود

دکتر استس (روانکاو تحلیلی و نویسنده کتابِ زنانی که با گرگها میدوند) گفته است:

اگر میتوانستیم بفهمیم که کار ما عبارت است از “ادامه دادن به کار”؛ بسیار قوی تر و آرام تر میشدیم.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *