درباره های رنج – ۲

رنج کشیدن، رنج بردن و رنج دیدن؛ عیبی ندارد و نباید باعث سرافکندگی ما بشود، هرچند که متضاد و مخالف شادی است.

رنجی که مدام تکرار میشود، تقدیر نیست. تقدیرِ ما از ما، رنجیدنِ مداوم را نمیخواهد.

بزرگ شدن و رشد کردن رنج دارد، کوچک ماندن و ترسیدن هم رنج دارد. کدام رنج را انتخاب میکنیم!؟

تجارت با رنج ها (مهرطلبی) بیماری است و باید درمان شود.

اگر درد و رنجی دیده ایم بدانیم که خام بوده ایم پس خام نمانیم. هرچقدر پختگی بیشتر داشته باشیم، در مواجهه با حوادث زندگی رنج کمتری میبریم.

هرگز نباید برای التیامِ رنجی که از زخم های خودمان میبریم به دیگران زخم بزنیم. رنج بردن دیگران، زخم ما را التیام نخواهد داد.

چیزی که در کودکی باعث رنجش ما شده است نباید دوباره در بزرگسالی ما را برنجاند، اگر میرنجاند پس ما هنوز به تصوری که در کودکی از خودمان داشته ایم (ضعیف، حقیر، آسیب پذیر، ناتوان) چسبیده ایم.

رَنج، رِنج (RANGE) ما را بالا میبرد. ما را با محدودیت هایمان آشنا میکند و به ما نشان میدهد که کجا محدود شده ایم. اصولا رنج ها حاصل برخورد با دیوارهایی است که ما را محدود کرده اند.

اگر از حادثه ای، حرفی، رفتاری و … میرنجیم، سریع برویم درونمان را جستجو کنیم که چه چیزی در درون ما وجود داشت که از آن حادثه، حرف، رفتار و … رنجید!؟ چرا دیگران درد و رنجی حس نکردند اما من زخمی شدم!؟ علتِ رنج؛ بیرونی نیست، درونی نیست.

بودا، راز زندگی را رنج میدانست و برای رهایی از رنج، ترک تعلق (NIRVANA) را پیشنهاد داد. او میگفت اگر رنج میبرید پس حتما به چیزی چسبیده اید، آن را رها کنید تا دیگر رنج نبرید.

او راست میگفت! ما امروز به خیلی چیزها میچسبیم. ما تله وابستگی داریم. ما به شریک عاطفی خودمان میچسبیم، به پول میچسبیم، به حفظ جوانی با انواع بوتاکس و جراحی های عجیب و غریب و … میچسبیم، به چک کردن مداومِ پیج اینستاگرام کسی که از او متنفریم و حرص خوردن دوباره و دوباره میچسبیم، ما به خاطرات شکست عشقی گذشته مان میچسبیم، ما به چک کردنِ عکس پروفایلِ پارتنر گذشته مان میچسبیم، به پیگیریِ هرروزه اخبار مزخرف و نابود کننده روح و روانمان میچسبیم، به باورهای محدود کننده درباره خودمان و زندگی میچسبیم، ما به نشخوار کردنِ دوباره و دوباره تلخی های گذشته مان میچسبیم، ما میچسبیم و میچسبیم پس رنج میبریم!

رنج ها ابدی نیستند، باور نکنید که سرنوشت و تقدیرتان این است که باید تا آخر عمر، رنجی را با خود حمل کنید! هر دردی، درمان خودش را دارد.

هر کجا دردی دوا آنجا رود

هر کجا فقری نوا آنجا رود

هر کجا مشکل جواب آنجا رود

هر کجا کشتیست آب آنجا رود

آب کم جو تشنگی آور بدست

تا بجوشد آب از بالا و پست

چه کسی است که اعتراف نکند بعد از روبرو شدن با دردها و رنج ها؛ تصوری که از زندگی داشت کلا با قبل فرق نکرده باشد! شاید برخی از رنج ها می آیند تا تصورات ما از زندگی را بر هم بزنند. شاید زندگی آن چیزی نبوده است که ما تصور میکردیم. شاید باید تصوراتمان را اصلاح میکردیم.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *