مُسری

برای فردی که توانایی این را دارد تا جهت نگاهش را به جهان و زندگی تغییر دهد و هر بار از منظری تازه به آن بنگرد؛ زندگی حرفهای زیادی برای گفتن دارد.

کسی که زندگی را غیر جذاب و بی معنا توصیف میکند، در حال فرافکن کردنِ پندار خودش بر پدیده بی رقیب و اعجاب آورِ زندگی است.

لحظه لحظه گذرِ این زندگی به فردی که جهت و سوی نگاهش را تغییر داده است میگوید:

ز هر بازیچه رمزی میتوان یافت

ز هر افسانه حرفی میتوان خواند

این روزها که تقریبا همه آدمیانِ ساکنِ این کره خاکی از جمله ما ایرانیان با پدیده ای بنام “کرونا” روبرو شدیم، غوغایی به پا شده است.

ما آدمیان هنگام ملاقات با هر پدیده و رویدادِ تازه ای از جمله کرونا؛ مدتی از روزمرگی و تکرارِ مکررات خارج میشویم و کنش و واکنش‌های جدیدی را از خودمان نشان میدهیم.

جدا از هر مسئله علمی و پزشکی که به عهده متخصصین است، کروناویروس ویژگی خاصی دارد که توجه فردی چون من را به خودش جذب میکند.

ویژگی خاص کرونای داستان ما؛ بیماری، درد و رنج، سرفه و تب و عطسه، مرگ و … نیست! مهمترین ویژگی این مهمانِ این روزهای ما؛ مُسری بودن است.

کرونا سرایت میکند. او نیامده است تا یکجا بماند بلکه در تلاش برای بقا و ادامه زیستن، از بدنی به بدن دیگری منتقل میشود.

ما انواع و اقسامِ روابط اجتماعی، خانوادگی، کاری و حتی عاطفی خودمان را محدود کردیم تا از این ویژگیِ خاص دور بمانیم. او نباید سرایت کند.

این پدیده مثل هر پدیده دیگری در این عالَم حرفهای زیادی برای گفتن دارد. او به ما یادآوری میکند که همه ما آدمیان در نوعیتِ ماهیت خودمان یکسانیم و همچون جزایری با فواصل نامتناهی و جدا از هم نیستیم؛ ما نه تنها در جسم و بدنمان بلکه در عمیق ترین لایه‌های روح و روانمان به یکدیگر متصلیم.

مولانا گفته است:

منبسط بودیم یک جوهر همه

بی‌سر و بی پا بدیم آن سر همه

یک گهر بودیم همچون آفتاب

بی گره بودیم و صافی همچو آب

این پیوستگی و اتصالِ وجودی؛ دلیلِ اصلی سرایتِ هر چیزی از آدمی به آدمِ دیگر است.

آری ما سرایت میکنیم.

ما خودمان؛ مسری هستیم.

کرونا آمده است تا این ویژگی ما را همچون آینه به خودمان نشان بدهد.

در این اوضاع و احوال که جهان، شکل و شمایلِ سرایت به خودش گرفته است؛ تک تک ما باید تأمل کنیم که چه چیزی را سرایت میدهیم، ناقلِ چه هستیم!

آیا مدام حسِ اضطراب و استرس، ترس و وحشت، ناامنی و بی پناهی را به دیگران منتقل میکنیم؟

آیا در این شرایط دچار سندرم وادادگی و وارفتگی شدیم و مدام خودزنی میکنیم؟

آیا مدام در جستجوی مصداقی از ناکارآمدی، بی کفایتی و بی اعتمادی هستیم تا بلافاصله آن را با یک کلیک برای هزاران نفر پرتاب کنیم؟

آیا آخرین و ارزشمندترین دارایی خودمان یعنی جانمان را کف دست گرفتیم و شبانه روز در لباس مقدسِ سپید رنگِ پزشکی و پرستاری، در حال مداوا و درمانِ همنوعان خودمان هستیم؟

آیا این فداکاریها و مصادیق بارز انسانیت را می‌بینیم و به دیگران هم منتقل میکنیم؟

آیا سعی میکنیم آموزش ببینیم و آگاهی را به دیگران سرایت دهیم؟

چه چیزی از ما به دیگران سرایت میکند؟

امید به افقِ آیندهِ که همیشه گشوده است یا ناامیدی و نشان دادن آدرسِ بن بستِ همیشگیِ نمیشود و نمیتوانیم؟

آیا فرصت طلبی، احتکار، نفع شخصی و کسب سود به هر قیمتی از ما سرایت میکند یا فرصتی برای نذرِ معنوی، خدمتی صادقانه، رفع و دفعِ گرفتاری از دیگران؟

درست است که این رویداد همچون هر رویداد دیگری مشمول ویژگیِ موقت بودن است و او نیز خواهد گذشت اما پرسش اصیل این است که او چگونه میگذرد؟

صرفِ گذشتن مهم نیست، ما هم خواهیم گذشت. مسئله؛ چگونگیِ این عبور است.

ما آدمیان از بس که یکی و متصلیم، هر چیزی را میتوانیم سرایت بدهیم. ذاتِ ما مُسری است.

این روزها از خودمان بپرسیم و دقت کنیم چه چیزی را سرایت میدهیم؟

مسری بودن فقط ویژگی کرونا نیست بلکه یکی از مؤلفه‌های وجودیِ ما آدمیان هم هست.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *