اگر زودتر به اورژانس زنگ زده بودید. اگر کمک های اولیه بلد بودید. اگر قرص زیرزبانی در خانه داشتید. اگر زودتر علائم سکته را تشخیص میدادید و … پدرتان الان زنده و سالم در کنار شما بود.
باز هم تجربه نکردن شرایط دیگران و قضاوت بی مورد و بی منطق.
یک دفعه رک و راست بگوئید که ما او را کُشتیم.
بارها شده که شاهد چنین قضاوت های خامی بوده ام.
روزی بزرگی تعریف میکرد که قاضی ها، پُر اضطراب ترین شغل را دارند. میگفت روزی یک قاضی به ایشان گفته بود که شاید قضاوت و حکم دادن من ۳ دقیقه طول بکشد اما ۳۰ سال، بار آن را به دوش خواهم کشید. ایشان میگفت به وضوح علائم اضطراب، استرس، نگرانی و تشویش در ظاهر آن قاضی پیدا بود.
وقتی یک قاضی(قاضی سالم را میگویم) با آن همه اصل و اساس و تبصره و تجربه و… حکمی میکند، اما همچنان در اضطراب آن قضاوت و حکم رنج میبرد، ما چطور اینقدر راحت پا روی پا می اندازیم و درباره مرگِ عزیزِ یک خانواده، قضاوت میکنیم. با چه دل و جرأتی این کار را انجام میدهیم؟
قضاوت کردن، یکی از خطرناک ترین کارهای این دنیاست.
“دکتر منوچهر خادمی“
اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:
اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.
فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم: