همدرد و همدل و همراه

من اگر در زندانی حبس شده باشم، دوست واقعی من کیست؟ آیا رفیق حقیقی من کسی است که بیاید در زندان و کنارم بنشیند و با من گپ بزند و برایم جوک تعریف کند تا درد زندانی بودن را فراموش کنم یا با من بگرید و ناله کند و شریک غم و اندوه من باشد تا بلکه دردم را سبک کند و تسکین دهد؟

عده ای از ما به دنبال چنین همدلان و همدردانی در زندگی هستیم! دوستانی که بیایند کنار ما تا با هم بخندیم یا بگرییم بلکه درد و رنجِ اسیر بودن را فراموش کنیم!

کسانی که افقِ دیگری برای زندگی ندارند و ما را در وضعیت موجودمان نگه میدارند. آنها دایه وار دور ما میچرخند و ما را از حضورشان خرسند میکنند و دلگرم.

اینها همدرد و همدل هستند. با ما میخندند و با ما میگریند. رفیقِ گرمابه و گلستان هستند.

اما همراهان کجایند!؟ آنهایی که می آیند و به ما میگویند تو محکوم به حبس ابد نیستی، تو راهی به رهایی داری، اینگونه ننشین زار و حزین. دستت را به من بده تا از زندان رهایت کنم! من نه غمخوار تو هستم و نه دلدار تو! من زندان بان تو نیستم در لباس همدرد و همدل! من سفیر آزادی ام، با من بیا که آزادی و رهایی برای توست.

من همراهم و آمده ام تا به تو بگویم راهی هست که باید آن را طی کنی، راهی به رهایی از این زندان، پس همراه شو ای رفیق.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *