بهار باش
نه آنچنان که در تقویم های کاغذی اتفاق میفتد.
بهار، آن چیزی نیست که در هزاران پیام شادباش دست به دست میشود.
بهار، هجوم بی وقفه شب عید برای خرید و خرید و خرید نیست.
بهار، دلخوری از قیمت های سرسام آور روزهای پایانی سال نیست.
بهار، آن لحظه تحویل سال با صدای بلند شلیک توپ نیست.
بهار، عجله برای نشستن سر سفره هفت سین در ثانیه های آخر نیست.
بهار باش!
نه بهاری که از ابتدایش، نگران و مضطرب غروب روز سیزده باشی.
نه آن بهاری که همه عظمتش را در خوردن یا نخوردن یک مشت پسته خلاصه کنی.
بهار باش!
نه با تصور اینکه این همان بهار سال گذشته است که دوباره تکرار میشود؛
چرا که در فطرت طبیعت، هیچ تکراری نیست.
درختان را ببین، همه به اندازه یکسال رشد کرده اند؛
اگر هر بهاری تکرار بهار قبل باشد هیچ رشدی اتفاق نمیفتاد.
بهار باش!
آن اتفاقی که در جان و روحت رخ میدهد.
آن ماجرایی که از این پس در رفتارت مشاهده خواهد شد.
آن سبز شدنی که از این به بعد در نگاهت به زندگی، به خودت، به انسان جوانه میزند.
ببین که در یک چشم بهم زدن از بهار تا بهار طی شد و زین پس هم تا بهار دیگر طی خواهد شد.
می بینی که طبیعت بدون توجه به تو سفرش را میرود و تغییرات فصول را تجربه میکند.
چه تو باشی چه نباشی؛ بهار، تابستان، پاییز، زمستان و دوباره بهار رخ میدهد.
درک کن
آنکه قرار است بهار شود، نو شود، تو هستی؛
چه در زمستان چه در پاییز یا در تابستان یا بهار، تفاوتی نمیکند.
نوجوان یا جوان، میانسال یا کهنسال.
جان که سن و سال ندارد، تقویم ندارد.
هر جا، هر زمان؛ فرقی نمیکند
تو خود آفتاب خود باشُ طلسم کار بشکن.
هیچ درختی پیام تبریکی برای کسی نمیفرستد.
اما می‌شکفد، جوانه میزند، سبز میشود و ما
باخبر میشویم که بهار است.
میفهمیم که این چنین بودن، روایت نو شدن است.
درختی که از شاخه‌ها و شانه‌هایش برف و یخ و قندیل‌های زمستانی آویزان است،
اگر هزاران تقویم کاغذیِ بهارانه نیز بر خود بیاویزد کیست که باور کند!
تو بهار باش …
“دکتر منوچهر خادمی“
اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:
اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.
فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:
