تو حامی افراطی هستی

تو حامی افراطی هستی اگر به دلیل حفاظت از من در برابر مشکلات زندگی مضطرب میشوی و اجازه رویارویی مستقیم با چالش ها را به من نمیدهی.

تو حامی افراطی هستی اگر اجازه نمیدهی که برای حل و فصل مسائل اجتناب ناپذیر زندگی از خلاقیتِ فردی خودم استفاده کنم.

تو حامی افراطی هستی اگر نیازهای مرا پیش از آنکه به زبان بیاورم برآورده میکنی.

تو حامی افراطی هستی اگر از مراقبت کردن قفسی ساخته ای که من در آن محبوس شده ام و دیگر نمیتوانم خودم به تنهایی از خودم مراقبت کنم.

تو حامی افراطی هستی اگر در حضور تو تبدیل به مرده ای بی خاصیت میشوم که برای خوشحال کردن تو باید توانایی های شخصی و مهارتهای فردی خودم را سرکوب کنم.

تو حامی افراطی هستی اگر در حضور تو به فردی منفعل و وابسته تبدیل میشوم که نمیتواند برای خودش حد و مرزی مشخص کند و مدافع حریم زندگی خودش باشد.

تو حامی افراطی هستی اگر برای اثباتِ خوب بودنت، دوست داری حامیِ من دیده شوی.

تو حامی افراطی هستی اگر مرا تبدیل به کسی کرده ای که برای اینکه خودش باشد باید اجازه بگیرد، فردی مطیع، تسلیم و سازش پذیر.

تو حامی افراطی هستی اگر مرا تبدیل به کسی کرده ای که از ناخشنود کردن دیگران وحشت دارد و نمیتواند در شرایطی که به ضررش است و مورد پسندش نیست با قدرت نه بگوید.

تو حامی افراطی من هستی اگر طوری وانمود میکنی که بدون وجودِ مراقبت های تو خواهم مُرد.

تو حامی افراطی من هستی اگر مرا نسبت به داشتنِ زندگی مستقل مردد میکنی.

میدانم؛ تو قصد و نیت خوبی داری اما به من اجازه تنفس نمیدهی. قرار نیست مرا در قید و بند کنی تا خلأ عاطفی و روانشناختی خودت را پُر کنی. خواهش میکنم با من جوری رفتار نکن که گویی تنها دار و ندارت در زندگی هستم تا برای مستقل شدن از تو، احساس گناه کنم. قرار نیست من اضطراب و ترس از تنهایی تو را پُر کنم.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *