خواسته های به دیگران دوخته شده ما

همه ما در شبانه روز انتظارات و توقعاتی از دیگرانی که با آنها در ارتباط هستیم داریم و بالعکس دیگران هم خواسته ها و انتظاراتی از ما دارند.

منظورم خواسته ها و درخواست های معمولِ روزمره نیست!

مثلا من از (همسر، شریک عاطفی، اعضای خانواده، دوست، فرزند، همکار …) میخواهم که عزت نفس من را تأمین کند. آهسته برود و آهسته بیاید که مبادا عزت نفس من خدشه ای بر دارد.

از دیگری میخواهم که نقش پدر و مادر (حامی) را برای من بازی کند و مدام مراقب من باشد تا آسیبی نبینم.

از دیگری انتظار دارم که من را از سختی ها و مشکلات زندگی نجات بدهد و این بار سنگین را بر روی دوش او میگذارم.

از دیگری توقع دارم که تنهایی من را پُر کند و مثل سریش به او میچسبم تا بلکه احساس تنهایی نداشته باشم.

حسِ خلأ درونی من را دیگری باید پُر کند. حس ارزشمندیِ نداشته ام را دیگری باید به من بدهد.

در چنین مواقعی آیا ما این جسارت و جرأت را داریم تا از خودمان بپرسیم: من از دیگری چه چیزی میخواهم که باید خودم آن کار را برای خودم انجام بدهم؟

آگوستین فیلسوف جایی گفته است که: عشق یعنی اینکه از طرف مقابل بخواهیم همانگونه که هست باشد.

آیا ما واقعا دیگران را همانطوری که هستند میخواهیم یا خواسته های خودمان را به آنها تحمیل میکنیم؟ آیا دیگران ما را همانطور که هستیم میخواهند یا آنطور که خودشان میخواهند؟

آیا ما حاضریم همچون یک قهرمان وارد کارزار مسئولیت پذیری کامل زندگی خودمان بشویم و از دیگران انتظار و توقعی نداشته باشیم؟

آیا ما حاضریم این شجاعت را داشته باشیم و به خودمان بگوییم: نه این شخص و نه هیچکس دیگری در نهایت قادر نخواهد بود چیزی که من میخواهم را به من بدهد، پس فقط خودم میتوانم این کار را برای خودم انجام دهم.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *