تکمیل گرایی و کمال گرایی

ما غالبا به دو دلیل مهم در انجام کارها تعلل میورزیم و تنبلی میکنیم.

تکمیل گرایی و کمال گرایی.

تکمیل گرایی یعنی میل و گرایشِ به تمام کردن.

در این وضعیت قبل از شروعِ کار و فعالیت، مدام فکر میکنیم که چطور آنرا تمام کنم!؟

به چه ترتیب و طریقی کل کار را به سرانجام برسانم!؟

اگر میخواهیم کنکور بدهیم، هنوز شروع نکرده به این فکر میکنیم که چطور این همه منابع را مطالعه کنم!

وای این همه پروژه نصفه و نیمه در محل کارم را چطور به اتمام برسانم!

رویاپردازی و تخیل درباره سالهای سال زندگی مشترک و مشکلات آن، در حالی که هنوز وارد رابطه نشدیم!

تصورات عجیب و غریب برای آینده جهان و تربیت فرزندمان حتی زمانی که هنوز اقدامی برای فرزنددار شدن نکردیم!

کیلومترها راهپیمایی یا دویدنِ ورزشیِ امروز را چطور به پایان برسانم!

تکمیل گرایی حتی اجازه شروع کار را نمیدهد چه برسد به اتمام آن.

صدایی مدام در ذهن نجوا میکند که: “اگر نمیتوانی کاری را درست و کامل انجام بدی، اصلا آن را انجام نده”، ما هم این پیامِ درونی را میپذیریم که اگر ممکن است نتوانیم کاری را به اتمام برسانیم بهتر است اصلا درباره آن تلاشی نکنیم!

برای غلبه بر این گرایش و مانع که نتیجه تله معیارهای سختگیرانه است، میتوانیم به خودمان بگوییم که قرار نیست کلِ کار همان ابتدا انجام بشود بلکه هر کاری هرچقدر بزرگ با اقدامات کوچک و پله پله به سرانجام خواهد رسید.

کار را که آغاز کنیم متوجه میشویم اوضاع آنقدرها هم که تصور میکردیم دشوار و پیچیده نیست.

در این مساله؛ کوچکترین اقدامِ ممکن، بهترین اقدام است. مدام به خودتان یادآوری کنید قرار نیست کل کار یکجا انجام بشود.

الی وب (کارآفرین و نویسنده) گفته است:

از اینکه پاسخ تعدادی از سوالات را ندارید، نترسید. فقط آغاز کنید.

کمال گرایی منفی و افراطی، یعنی انجام کار بدون هیچگونه نقص و ایراد و اشکال.

در این وضعیت که نتیجه تله معیارهای سختگیرانه است، فرد کاری که باید انجام بدهد را مدام به تعویق میندازد چون یک منتقد درونی هر اقدام او را به باد انتقاد میگیرد و حتی اجازه شروع را نمیدهد چه برسد به انجام و پایان!

تو نمیتوانی، تو برای اینکار مناسب نیستی، دیگران در انجام این کار خیلی از تو بهتر هستن، درباره خودت چه خیالی کردی که میتوانی این کار را انجام بدهی، باید بیشتر و بیشتر تجربه بدست آوری، اگر شکست خوردی چه!؟ و …

ایده آل گرایی لزوماً ارتباطی به زندگی واقعی ندارد. ایده آل ها غالباً وجودی ذهنی دارند. در واقع ایده آل گرایی نوعی راه فرار از تن دادنِ به ماجراهای سفر زندگی است. راه فراری شیک و زیبا.

شاید در پس این نقاب زیبای کمال گرایی، ترس و وحشتی پنهان شده است که حاضر نیست با موانع و سختی های زندگی روبرو شود، پس کمال، کامل و ایده آل نبودن را بهانه میکند برای وارد نشدن به گود انجامِ کار.

برای غلبه بر این مانعِ ذهنی مدام به خودتان بگویید من نمیخواهم کار بی عیب و نقص انجام بدهم، اصلاً میخواهم کاری انجام دهم که عیب و ایراد و نقص داشته باشد.

هر روز مقدار کوچکی از کار را انجام دهید و به مرور نواقص را برطرف کنید، خواهید دید که نتیجه رضایت بخش است.

در لپ تاپم فولدری دارم با عنوانِ نخستین ها. در این فولدر اولین عکس هایی را جمع آوری میکنم که از اختراعات و اکتشافات و … در همه مسائل انجام شده است. باورتان نمیشود که اولین ها با آنچه اکنون شده اند چقدر میتواند متفاوت باشند. اگر فردی که سالها قبل در حال ساخت نخستین ابزار یا انجام کاری یا نوشتن کتابی بود دچار این دو مساله تکمیل گرایی و کمال گرایی میشد؛ هرگز و هرگز آغاز نمیکرد.

این جمله از ناپلئون هیل را دوست دارم. او گفته است:

منتظر نمانید. هیچ وقت زمان درست از راه نخواهد رسید. از همان جایی که ایستاده‌اید آغاز کنید و با هر ابزاری که در اختیار دارید شروع کنید؛ ابزار‌های بهتر را در طول مسیر خواهید یافت.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *