خاطره سازی و خاطره بازی

این اصل را همیشه به یاد داشته باشید: اگر چیزی در روان بوجود آمد، هرگز از بین نخواهد رفت.

بارها و بارها از من میپرسند که چطور میتوانم فراموش کنم؟

فلان اتفاق تلخ و ناگوار، آن حادثه وحشتناک، یک شخص و یک دنیا خاطره با او را، زندگی گذشته ام را، اشتباهات و خطاهایم را و … چطور فراموش کنم؟ و من در جواب میگویم شما نمیتوانید آنرا فراموش کنید و آنها با تعجب و حیرت به من مینگرند!

هر آنچه بر شما گذشته است بصورت خاطرات در روح و روان شما باقی خواهند ماند.

البته آنچه میخواهیم فراموش کنیم اعم از تلخی ها و شیرینی ها، رنج ها و لذت هاست؛ تفاوتی نمیکند. یک اتفاق تلخ یا با هم بودنی شیرین با اویی که عاشقش بودیم و اکنون دیگر نیست، در هر صورت ما میخواهیم که فراموش کنیم، چرا که ممکن است تکرار خاطراتی شیرین که دیگر اکنون در دسترس ما نیست، زجرآور و تلخ باشد.

البته این نکته را بدانید هستند کسانی که نمیخواهند فراموش کنند و تلاش میکنند آنچه برایشان گذشته همچنان پررنگ و برجسته در نظرشان بماند و با آن زندگی میکنند.

دلایل زیادی وجود دارد برای تلاش جهتِ عدمِ فراموشی: هویت ستانی از گذشته، حس امنیت داشتن با در گذشته ماندن، آشنا بودنِ گذشته و عادت کردن به آن، ترس از روبرو شدن با آینده جدیدی که با گذشته تفاوت دارد، انگیزه گرفتن از مقاومت ها و تلاش ها در برابر سختی های گذشته، لذتِ مرورِ شیرینی ها و لذت ها و …

آنچه مهم است این است که ما نمیتوانیم گذشته خودمان را فراموش کنیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم.

ساختار روان، طوری است که گذشته ما را بصورت خاطره در خودش نگه میدارد.

خاطرات؛ وجه جدانشدنیِ روح و جان ما هستند.

مساله در داشتن خاطره و خاطرات نیست، مساله این است که آیا ما اهل خاطره بازی هستیم یا خاطره سازی!؟

خاطره بازی وقتی بصورت یک فضای امن درمیاید و همچون عقده مادر عمل میکند و ما را به سمت رحمِ امنِ گذشته عقب میکشد، چیزی جز انفعال برای ما ندارد.

نداشتن افق، ندیدن بخشی مهمِ از زمان و زندگی بنام آینده، عدم برنامه ریزی و هدف گذاری، ناامیدی و تسلیم به آنچه هم اکنون هست، عدم باور به تغییر، محدود دیدنِ زندگی و … از نشانه های غرق شدن و زیستن در وضعیت خاطره بازی است.

آه … کجایی که یادت بخیر.

زیستن با یادها.

زیستن با یادها ما را از تماس با اکنونِ زندگی و آنچه در آن میگذرد محروم میکند. توجه به یادها ما را از توجه به وضعیت اکنونِ روح و جانمان دور میکند.

آنچنان در یاد و خاطره شکست عشقی خودش غرق شده است که یار جدیدی که هر روز از روبرویش میاید و میرود را نمی بیند.

تصور کنید در حال راه رفتن هستید و بدن شما رو به جلو اما سرِ شما رو به عقب است! این دقیقا تشبیه فردی است که فقط با خاطراتش زندگی میکند.

به هر حال ما گریزی از خاطرات نداریم. خاطرات بوجود میایند و میمانند. اما انتخابِ آینده و نماندن در گذشته و افسوس بر آن؛ چیزی را بوجود میاورد بنام خاطره سازی.

خاطره سازی از افرادی سر میزند که میدانند زمان و زندگی غیر از گذشته و اکنون، وجهی دیگر دارد بنام آینده. با ساختن آینده میتوان وارد قلمروی خاطره سازی شد، طوری که آیندگان با دیدن آنچه که ما ساخته ایم، خاطره بازی کنند.

ما آیندگانیم.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *