خطرناک ترین تحلیل

قبلا گفته بودم که ما انسانها بالذات موجوداتی تحلیل گر هستیم. ما هیچگاه از تحلیل و بررسیِ زندگی باز نمی ایستیم. تقریبا امکان ندارد که با چیزی، اتفاقی، حادثه ای و … چه کوچک و چه بزرگ روبرو شویم اما تحلیل نکنیم. هر انسانی به فراخور فهمِ خودش، زندگی و رویدادهای آنرا تحلیل میکند.

فلانی چرا آنکار را کرد؟ چرا فلان اتفاق افتاد؟ چرا اوضاع اینگونه است؟ چرا همسرم تغییر کرده است؟ چرا فرزندم … ما همه چیز را تحلیل میکنیم.

میخواهم خطرناک ترین نوع تحلیل را به شما بگویم. خطرناک ترین نوعِ تحلیل این است که عمومی ترین، رایج ترین، نزدیک ترین، ساده ترین و دمِ دستی ترین تحلیل را به عنوان واقعیت بپذیریم!

مثالی میزنم.

فرض کنید دو نفر در یک موقعیت یکسان با یک فرصت مالی و اقتصادی روبرو شده اند. هر دوی آنها برای استفاده از این فرصت دست به کار میشوند اما یکی شکست میخورد و دیگری موفق میشود.

حالا این دو نفر ممکن است درباره چرایی و علت شکست و موفقیت خودشان، دو تحلیل سطحی و دمِ دستی بکنند:

آنکه شکست خورده است پیش خودش بگوید: ما هیچ کاری نمیتوانیم انجام بدهیم! همه چیز دست تقدیر و سرنوشت است. شانس و بخت است که آدمی را موفق میکند. ما هیچکاره ایم و در جبر زندگی گیر کرده ایم. زندگی ارزش جنگیدن ندارد، وقتی میدانی همه تلاش ها به شکست می انجامد!

بقول خیام:

بر لوح نشان بودنی‌ها بوده‌ است

پیوسته قلم ز نیک و بد فرسوده ‌است

در روز ازل هر آنچه بایست بداد

غم خوردن و کوشیدن ما بیهوده ‌است

اما آنکه موفق شده است پیش خودش بگوید: من هرکاری دلم بخواهد را میتوانم انجام بدهم. همه چیز دست خودِ آدمی است. هر هدفی و آرزویی دست یافتنی است. بقولِ ژان پل سارتر (فیلسوف فرانسوی) اگر یک فلج ِ مادرزاد، قهرمانِ دوی ماراتنِ المپیک نشود خودش مقصر است! کافیست انسان اراده کند تا به آنچه میخواهد برسد.

یکی میگوید ما در پهنه زندگی، هیچ کاری نمیتوانیم انجام بدهیم و دیگری میگوید هرکاری از دست ما بر می آید.

اما تحلیل عمیق تر و دقیق تر این است که ما هر کاری را نمیتوانیم انجام بدهیم اما میتوانیم بعضی کارها را انجام بدهیم.

دوستی میگفت چطور بفهمم که از عهده کاری بر می آیم یا خیر؟

گفتم: انجامش بده! تا انجام ندهی نمیتوانی بفهمی که از عهده آن بر می آیی یا نه.

گفت: اگر شکست خوردم چی!؟

گفتم: میفهمی که در حال حاضر این کار برای تو نیست اما شاید بعدا توانستی آن را برای خود کنی. اگر هم اصلا این کار برای تو نبود میروی سراغ کار بعدی نه اینکه همینجا متوقف شوی و به تحلیل اول بچسبی.

روزی مایکل جردن (بسکتبالیست و بزرگترین ورزشکار تاریخ) گفته بود: ما صددرصد پرتاب هایی که انجام نمیدهیم را از دست میدهیم اما از پرتاب های انجام شده یقینا تعدادی را گل میکنیم.

با انجام دادن، موفقیت صددرصد نیست اما با انجام ندادن، شکست و از دست دادنِ نتیجه صددرصد است.

پس مراقب خطرناک ترین نوعِ تحلیل در شکست ها و موفقیت های خودمان باشیم که تحلیل اشتباه میتواند یک زندگی را به خاموشی بکشاند.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *