چطور زندگی میکنیم؟

روزی در یکی از کارگاههای آموزشی یکی از شرکت کنندگان پرسید که چه لزومی دارد گذشته اش را بررسی کند؟

گفتم: چون این احتمال وجود دارد زندگی ای که الان در حال زیستنش هستی برای تو نباشد! زندگی را از دیگری کپی زدی و به عاریت گرفتی اما تصور میکنی این زندگی برای توست.

او گفت: من که شاد و خوشحال هستم. چه لزومی دارد این حال خوبم را بهم بزنم؟

گفتم: ملاک زندگیِ اصیل، شادیِ صرف نیست! شاید زندگی شادی داری اما معنایی در آن پیدا نمیکنی.

اگر بخواهم مهمترین کارویژه یک انسان را از سن حدودا ۳۰ سالگی به بعد (نیمه دوم عمر) بگویم؛ بررسی گذشته را خواهم گفت.

باید خیلی دقت کنید که تا حدود سن ۱۴ سالگی چه اتفاقاتی برای شما افتاده است. رابطه خانواده با شما چطور بوده است؟ چه چیزی برای پدر و مادر و نزدیکانتان مساله بوده است؟ آنها با چه چیزهایی درگیر بوده اند؟ از چه چیزی خوششان می آمد و از چه چیزی بدشان؟ چه باورهایی داشتند؟

اگر همیشه ترس و اضطرابِ ناامنی را داشتند و تاکید داشتند که شب ها بیرون نروید چون خطرناک است، به احتمال زیاد شما به وقتِ تاریکی ِشب دچار ترس و دلهره میشوید و در بیرون از منزل احساس ناامنی میکنید.

اگر از افراد ثروتمند و متمول مدام بدگویی میکردند و آنها را دزد و کلاش و قاچاقچی و مال یتیم خور میدانستند، به احتمال زیاد شما الان مشکل مالی دارید چون به دنبال رفاه اقتصادی نرفته اید چون اگر بروید احساس گناه میکنید!

اگر وقتی مهمانی داشتید به شدت به هول و ولا میفتادند که وای مهمان داریم، وای باید بهترین پذیرایی را بکنیم و الا آبرویمان میرود و … به احتمال زیاد شما اکنون با ورود مهمان به منزلتان به اضطراب و دلهره میفتید و حتی شاید با همسرتان درگیر شوید که مایل نیستید با خانواده او مراوده داشته باشید.

و … مثالهای زیادی که خودتان میتوانید با کنکاشِ گذشته پیدا کنید.

از حدود ۳۰ سالگی به بعد وقتی می بینید دچار مشکلاتی میشوید که مدام تکرار میشوند، در موقعیتهای مشخصی دچار ترس و اضطراب میشوید، از یکسری وضعیتهای مشخص اجتناب و دوری میکنید، دچار یکنواختی و روزمرگی شده اید، انگیزه خودتان را از دست داده اید، از تیپ شخصیتی خاصی از جنس مخالف خوشتان یا بدتان می آید؛ وقتش رسیده است که از خودتان بپرسید آیا این زندگی که الان دارم واقعا همان چیزی هست که برای من است یا چیزی هست که در گذشته درون من کاشته شده است!؟

روزی کارل مارکس (موسس مارکسیسم) گفته بود: بگو بر سر چه سفره ای مینشینی تا به تو بگویم به چه فکر میکنی.

من میگویم: بگو چطور تربیت شدی تا بگویم چطور زندگی میکنی.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *