چه موقع باید ایــمان داشته باشیم؟

چیزی که آن را میدانید نیازی به ایمان ندارد! من میدانم که دو دوتا میشود چهارتا؛ خب دیگر لازم نیست که به این مساله ایمان هم داشته باشم! من میدانم که آب در ۱۰۰ درجه بجوش می آید؛ اینکه دیگر نیازی به ایمان ندارد! ایمان جایی مطرح میشود که ما چیزی درباره آن نمیدانیم و دقیقاً آنجاست که ما با یک دوراهی ایمان یا بی­ ایمانی روبرو میشویم!

سورن­ کرکگارد (متفکر اگزیستانسیال) میگوید ایمان مثل شیرجه زدن در یک استخر در دل شب تاریک است که نمیدانیم در آن استخر، آب هست یا نه! اگر ایمان داری بپر! حالا دیگر ترس و اضطراب و نگرانی و تردید پیش می­ آید! استخر آب دارد؟ ندارد؟ بپرم؟ نپرم؟

در زندگی هم دقیقاً همینطور است. کجا میترسیم؟ کجا تردید و دودلی داریم؟ کجا میخواهیم وارد یک مسیر جدید بشویم؟ کجا میخواهیم ریسک کنیم؟ همانجا است که یا ایمان را انتخاب میکنیم و میرویم جلو یا همانجای قبلی خودمان باقی می­مانیم و تکان نمی­خوریم! ما برای بزرگ شدن و رشد کردن، راهی نداریم جز اینکه از منطقه امن زندگی خودمان بیرون بیائیم.

زمانی هم که از امنیت سابق جدا میشویم؛ با ترس و اضطراب و ابهام، روبرو خواهیم شد! امنیت به مرور برای ما، روزمرگی و بی حوصلگی و یکنواختی پیش می آورد اما ایمان به زندگی ما معنا میدهد. بقول یکی از بزرگان اعتقاد به خدا زیاد مهم نیست، اعتماد به خدا مهم است! اینکه من میدانم خدا وجود دارد آنقدر اهمیت ندارد؛ مهم این است که من به خدا اعتماد داشته باشم و از این اعتماد استفاده کنم تا زندگی خودم را تغییر و تعالی بدهم.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *