از سیل طبیعی تا ایمان معنوی

طبیعت نه بی رحم است نه مهربان، نه سنگدل است نه رئوف.

رحم و بی رحمی طبیعت در نسبت با ما تعریف میشود.

اگر ما نبودیم، رحم و بی رحمیِ طبیعت هم معنا نداشت.

همان آبی که بنیانِ حیات و زندگی است،

اینک سیلی ویران کننده و خانه مان برانداز شده است.

آنچه تجربه زیسته ما میگوید ساختار این جهان طوری است که با ما بده بستان دو دو تا چهارتایی ندارد. اینگونه نیست که ما کاری کنیم و حتما و ضرورتا ایزد در بیابان دهدمان باز.

بین ما و خالق این جهان،

دقیقا همانطور که ما میخواهیم قراردادی دوطرفه نوشته نشده است.

گویی خالق نخواسته است ایمان به او صرفاً به دلیل نفع و ضرر باشد.

آری، اوضاع این جهان آنطور نیست که لزوما به نفع آنانی باشد که اهل خیر و خیرخواهی هستند و به ضرر آنهایی که اهل شر و بدخواهی.

چرا که اگر اینگونه بود دیگر رازی در این زندگی باقی نمیماند و همه چیز از پیش مشخص و معلوم بود. پرستش و ایمان از روی اجبار بود. مجبور بودیم هر چه خدا میگوید رفتار کنیم چون در صورت انجام رفتار مخالف با فرمان الهی، نتیجه اش کاملا واضح و قابل پیش بینی بود.

این کار را بکن تا آن نتیجه را بگیری و این کار را نکن تا فلان اتفاق نیفتد.

ساختار ریاضیاتیِ صرف داشتن این جهان.

البته درست به دلیل همین ماهیت پیچیده و رازآلود زندگی و جهان است که برخی قید ایمان به امر قدسی و موجود الوهی را میزنند چون می بینند که چارچوب های زندگی با تصورات آنها همخوانی ندارد. تصوری که میگوید از هر دست بدهی از همان دست خواهی گرفت؛ به همین روشنی و سادگی.

بنظر میرسد خداوند از ما ایمانی رازمندانه میخواهد،

نه ایمانی کودکانه از روی وضوح صددرصدِ منفعت آن.

سورن کرکگارد (فیلسوف اگزیستانسیالیست) درست گفته بود که ایمان همچون شیرجه زدن در دل شبی تاریک به درون استخری است که هیچ‌گونه آگاهی‌ از عدم‌ وجود یا وجود آب در آن نداریم.

آیا شما به جدول ضرب ایمان دارید!؟

من که ندارم.

من جدول ضرب را میدانم اما به آن ایمان ندارم.

میدانید چرا؟ چون از بس که واضح است.

آیا شما به آینده ایمان دارید!؟

من دارم.

من دقیقا و به روشنی نمیدانم در آینده چه خبر است اما به آن ایمان دارم.

ما آیندگانیم.

در نهایت، باید از عقل (این ودیعه و هدیه بی نظیر خداوند) نهایت استفاده را کرد و دو روی سکه طبیعت را در کنار هم و باهم دید و به رسمیت شناخت؛ تا به محض مواجه شدن با روی دیگر آن شوکه نشویم و تعبیر و تفسیر به بلا و مصیبت و خشم و کینه و دشمنی جهان و زندگی و خدا نکنیم و در عین حال؛ ایمان را در روشنای جان، مراقبت و ملاقات کنیم.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *