بالاخره ما برای چی ساخته شدیم؟

هر کسی را بهر کاری ساختند / میل آن را در دلش انداختند

“مولانا”

در اینکه فلاسفه و عرفای بنام معتقدند که هر انسانی برای مأموریت و رسالت ویژه خودش به این عالم آمده است، شکی نیست. کسانی که کتاب کیمیاگر را خوانده باشند متوجه خواهند شد که آنجا به رسالت شخصی، افسانه شخصی گفته میشود. معنادار شدن زندگی، مهم­ترین اتفاقی است که با پیگیری رسالت شخصی خودمان برای ما اتفاق میفتد؛ چون به مسیر زندگی ما جهت و هدف میدهد و از گیج زدن و سرگردانی نجاتمان میدهد.

برای پیدا کردن رسالت شخصی خودمان، چند ملاک وجود دارد، اما مهم­ترین آنها دوست داشتن و علاقه است. باید بگردیم ببینیم به چه چیزی عشق و علاقه داریم. دنبال چی برویم که بعد از ۱۸ ساعت کار شبانه­ روزی هنوز نمیخواهیم ولش کنیم و خسته نمیشویم. کاری هم به قضاوت ­های دیگران نداریم. البته اگر به علایق واقعی خود اشراف و آگاهی نداریم، با مسئله‌ای بغرنج و غیرعادی روبه‌رو نیستیم. بسیاری از افراد تا سنین بالا، دید واضح و روشنی نسبت به علایق خود ندارند.

اگر در برخورد با روزهای سخت و مواجهه با مشکلات کار، همچنان شور و شوق انجام کار با ما بود، آنوقت می‌توانیم نام «علاقه» بر روی آن بگذاریم. وقتی دنبال آن چیزی برویم که برایش خلق شده­ ایم، مدام در راه با معجزه روبرو میشویم. روبرو شدن ما با معجزه، مثل روبروشدن زمین با خورشید است.

هیچ وقت خورشید با زمین روبرو نمیشود، خورشید سرجای خود ایستاده است. اونی که با خورشید روبرو میشود و روشن خواهد شد زمین است. خورشید همیشه هست، زمین باید حرکت کند. معجزه همیشه هست، ما باید به سمت آن حرکت کنیم. کم نیستند آدم­ هایی که در زندگیشان بارها شاهد معجزه بودند و من نیز همچنین.

بقول جهان ­بینی­ کهن ­الگویی:

وقتی انسان به دنبال سفر قهرمانی خودش میرود، با کهن­ الگوی معجزه روبرو خواهد شد.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *