شیرجه زنان یا شنا کنان

نمیدانم اهل شنا کردنِ حرفه ای هستید یا نه. وقتی در حال شنای سرعت رفت و برگشت هستم خیلی انرژی مصرف میکنم. هنگام رفت، عضلات خسته میشوند و کالری مصرفی به نهایت خودش میرسد بنابراین زمان برگشت، تمام بدن خسته و کوفته است انگار حالِ برگشتن نیست!

دیگر قدرت و زوری نمانده که بزنم. پاها نمیکشند و دست ها بر روی شانه ها سنگینی میکنند. دیگر رمقی نمانده و کشان کشان خودم را درون آب به جلو هل میدهم.

اول که وارد آب میشوم آب که به تنم میخورد حس تر و تازگی میدهد. آخیش خستگی ام در میرود. اما بعد از یک شنای سنگین رفت و برگشتی فقط میخواهم از آب بیرون بیایم.

دیگر آب آن حس ابتدایی را ندارد. آن تازگی و طروات را ندارد. انگار از اول بوده است. فکر کنم حس ماهی ها هم همینطور باشد. چیزی که از ابتدا درون آن باشی متوجه حضورش نمیشوی!

یکسره شنا کردن در دریای زندگی هم، همینطور است. تبدیل به گذراندن وقت میشود، شب و روز کردن. فقط در آن غوطه وری. شناگری مدام این عوارض را هم دارد.

اما شیرجه زدن چیز دیگری است. بیرون رفتن و دوباره وارد شدن. از ارتفاع، از روی تخته شنا پریدن. لمس دوباره آب و شکافتن آن.

شاید تغییر تصمیمات گذشته خودمان همان شیرجه زدن باشد. تغییر روشِ کار کردن (نمیگویم شغل جدیدی دست و پا کنیم که اگر کنیم واقعا شیرجه زده ایم)، کارهایی که تا به حال نکرده ایم (البته مُجاز)، همه چه کارهایی میکنند؟ شما نکنید!

البته خود زندگی گاهی خودش ما را وادار به شیرجه زدن میکند. همین روزها همه داریم مشاهده میکنیم (شمایی را میگویم که از محل کارتان تعدیل نیرو شده اید) بله این یک شیرجه است.

چه بخواهیم و چه نخواهیم زندگی به مرور دچار یکنواختی و کسالت میشود. دیگر شنا کردن کافی است. وقت شیرجه زدن است. وقت بالارفتن از تخته شیرجه. از شیرجه زدن نترسید. همه چه کارهایی میکنند و چه چیزهایی میگویند؟ آنها دارند شنا میکنند اما شما شیرجه بزنید.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *