ما و داستان های زندگی

انسان، تنها موجودی است که روایت کننده داستان است. هر کدام از ما، در طول عمرمان در حال روایت داستان یا داستان هایی هستیم. داستانِ زندگی خودمان!

مهم نیست که این روایت ها مکتوب نمیشود و بصورتِ کتاب چاپی منتشر نمیشود. مهم این است که همه داستانهایی که تا به حال و بعد از این نوشته و چاپ خواهد شد نمونه ای از داستانی واقعی است.

باید توجه داشته باشیم داستانی که الان در حال روایت آن هستیم چه شکل و شمایلی دارد. داستانِ یک فردِ شکست خورده است!؟ داستان یک قهرمانِ پوشالی!؟ روایتِ یک زنِ رنج دیده و زخمی!؟ داستانی از یک جنگجو که با چنگ و دندان زندگیش را حفظ کرده!؟ روایتِ تکرار و تکرار و تکرارِ شبانه روز!؟ داستانِ یک جادوگر که در یک فرصت استثنایی توانسته فصل جدیدی برای زندگی اش رقم بزند!؟ داستانِ یک بازنده!؟ داستانِ یک موفقِ بدحال!؟ روایت یک انسانی که مدام گذشته و خاطراتش را نشخوار میکند!؟ داستانی که کپیِ داستانهایِ دیگران است!؟ روایتِ یک قربانی که معتقد است زندگیش به انتخاب خودش نبوده و هر چه هست دستِ سرنوشت و تقدیر در کار است!؟ روایتی از یک عاشق از یک فراق یا شاید هم وصال!؟

چه بخواهیم و چه نخواهیم ما نویسنده ایم! نویسنده داستان ها و راویِ روایتهای زندگی خودمان. حتی اگر به تقدیر و سرنوشت محتوم و از پیش تعیین شده معتقد باشیم باز هم تقدیر از طریق ما در زندگی جاری میشود. درست مثل جوهرِ خودکار که از طریق خودکار بر روی کاغذ نقش میبندد و اگر خودکار نبود، امکان نداشت که با جوهرِ تنها چیزی نوشته شود!!

حالا از خودمان بپرسیم که در حال حاضر چه داستانی را روایت میکنیم!؟ آیا میتوانیم داستانمان را عوض کنیم!؟

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *