چرا متفاوت هستیم

این حرف را از من داشته باشید که انسان، عجیب ترین و پیچیده ترین موجودِ هستی است. هیچ موجودی همچون انسان، اینقدر عجیب و پیچیده نیست!

ما در عین حال که یک نوع هستیم و اشتراکات زیادی داریم، تفاوتهای زیادی هم داریم. همه ما روزی به این عالَم آمدیم و روزی خواهیم مُرد.

همه نفس میکشیم، میخوریم، میخوابیم، به احتمال زیاد ازدواج میکنیم یا حداقل یک تجربه عاطفی را خواهیم داشت. پدر شدن و مادر شدن تجربه عده زیادی از ماست.

راه میرویم، میدویم. میشنویم، می بینیم، میچشیم و حس میکنیم. تخیل و توهم و تفکر داریم. شکست هایی داریم و موفقیت هایی. رویاها و آرزوهایی. ناکامی ها و کامیابی هایی.

ما نوع انسان، فرزندانِ آدم؛ اشتراکات زیادی داریم اما خیلی جالب است که تفاوت های ما نیز در همین شباهت های ماست. یعنی درست در جایی که شباهت داریم تفاوت هم داریم!

همه ما روی دو پا راه میرویم اما همه به یک شکل گام بر نمیداریم. همه میخوریم اما یک چیز را برای خوردن دوست نداریم. همه میشنویم اما نه یک صدا را.

همه ما تخیل داریم اما با یک مدل مشابه و یکسان، خیالپردازی نمیکنیم. همه فکر میکنیم اما نه لزوما به آنچه که دیگران هم فکر میکنند.

رویا و آرزو داشتن را از کودکی بلد هستیم اما چند نفر را پیدا کرده اید که آرزو و رویایی داشته باشند عینِ خودِ شما!؟

شکست های ما در عین اینکه شکست است اما متفاوت است. همه در یک چیز و یک شکل و یک ماجرا زمین نمیخوریم.

موفقیت های ما هم یکدست و یک اندازه نیست.

اصولا تلاش برایِ شبیه و عین هم کردنِ انسانها یک اشتباه فاحش است. نمیشود کارخانه انسان سازی احداث کرد و به تولید انسانهایی یک شکل و یک اندازه همچون قوطیهای نوشابه پرداخت.

متفاوت بودن در ذات ماست و یک امر اکتسابی نیست! ما متفاوت بودن را یاد نمیگیریم بلکه متفاوت به این جهان می آییم.

تلاش برای یکدست کردن آدمیان در اجتماع هم بر اساس قراردادهای اجتماعی صورت میگیرد. ما قرارداد میکنیم که پشت چراغ قرمز بایستیم و با چراغ سبز از چهارراه عبور کنیم. ساعت ۸ صبح را قرارداد میکنیم که در محل کار باشیم و …

کدامیک از ما تا الان حتی یکبار هم تمایل نداشته که پشت چراغ قرمز نایستد یا ساعت ۸ صبح سرکار حاضر نشود!؟ یقینا خیلی ها. ما شباهتها را می آموزیم اما تفاوتها در ذات و سرشت ماست. ما در عمیق ترین لایه های روح و روانمان تمایلی به یک شکل شدن نداریم.

تفاوت های ما نشان میدهد این جهان آنقدر خلاقیت و نوآوری دارد که میتواند میلیاردها انسانِ متفاوت را به عرصه وجود آورد تا هر یک با نگاهی منحصربفرد و خاص و شخصی به زندگی نگاه کنند و آن را زیست کنند.

ملاصدرا در کتاب عظیم فلسفی اش ” اَسفار “ ؛ حرف بسیار تکان دهنده ای میزند. او میگوید اگر تا به حال تصور میکردید که ما انسانها یک نوع هستیم باید بگویم که اشتباه میکردید!

ما انسانها یک نوع نیستیم بلکه هر یک از ما، تک تک ما، خودش به خودی خود یک نوع است. نوعی منحصربفرد و متمایز و متفاوت از بقیه. نوعی که همه هستی برای تجلی و ظهور و بوجود آوردنش، دست در دست هم داده و او را که خلاصه و عصاره همه هستی است، به پهنه وجود آورده است.

کسی که حاضر نیست تفاوت های خودش یا دیگران را به رسمیت بشناسد و به آنها احترام بگذارد، در واقع ذات و حقیقت خودش را نفی میکند و از اصالت و فردیت خویش فاصله میگیرد.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *