شاید تعجب کنید اما من خیلی خوب میدانم که چطور زندگی را تباه و نیست و نابود کنیم!
آنگاه که مدام گذشته و خاطراتش را نشخوار کنیم.
زمانی که هیچ افقی برای آینده مان برای ۱۰ سال بعدمان نداشته باشیم.
وقتی که برای بهبود زندگیمان، تمام امیدمان به دولتمردان و حاکمیت ها باشد.
در حالی که ثانیه به ثانیه زمان را در انتظار یک منجی باشیم تا بیاید و کاری بکند.
وقتی که با حسرت به زندگی عده ای (اینوری ها یا آنوری ها) چشم بدوزیم و آه بکشیم که آنها زندگی میکنند یا ما.
آنگاه که با کسانی ارتباط داشته باشیم که سیاه روزیشان را پذیرفته اند و روزگار را منفعلانه میگذرانند.
زمانی که استقلال و هویتمان را بخاطر رضایت خاطر عده ای که پس از مرگمان حتی به مدت یک هفته هم به یادمان نخواهند بود از دست بدهیم.
وقتی که مدام از کسی حمایت و دلسوزی میکنیم که خودش نمیخواهد تغییری در زندگی اش ایجاد کند.
آنگاه که به جای خواندنِ کتاب کیمیاگر پائولو کوئیلو، بوف کور صادق هدایت را میخوانیم!
وقتی برای پرورش گل و گیاه آپارتمانمان، نگهداری از حیوان خانگی مان، مدل موبایل جدیدمان، پیج فلان بازیگر و خواننده و … google را زیر و رو میکنیم اما یکبار کلیدواژه رشد شخصی و تغییر زندگی را سرچ نمیکنیم.
وقتی یکبار هم به باورهایی که از زندگی، خدا و انسان داریم شک نمیکنیم.
زمانی که تصورمان این است که عمر برای ما گارانتی دارد تا ابد، ما حالا حالاها زنده ایم!
وقتی قربانی بودن و قربانی ماندن برایمان ارزشمندتر است (تقصیری هم نداریم، چون قهرمان بودن هزینه دارد و چه کسی حاضر است هزینه بدهد!؟ پس همان قربانی بودن و قربانی ماندن راحت تر است!)
وقتی تمام تصورمان از زندگیِ خوب و خوش، در دوران کودکی مانده است (آه ای کودکی کجایی!؟ ای کاش بزرگ نمیشدیم!! داشت خوش میگذشت چه زود بزرگ شدیم!)
اگر صبر و حوصله را تمرین نکنیم و بخواهیم همه چی را با مدلِ زودفودی و زودپزی بدست بیاریم.
وقتی آنقدری که به دیگران اعتماد داریم به خودمان اعتماد نداریم!
زمانی که هرآنچه نسل گذشته ما درباره زندگی میگویند باور میکنیم و همانها را تکرار میکنیم، حتی برای نسل بعد از خودمان.
وقتی که تنها به یک داستان و روایت از زندگی چسبیده ایم و همان یک داستان را ۶۰ سال زندگی میکنیم.
آنگاه که از فلاکت و بدبختی خودمان با افتخار میگوییم و میشنویم.
آن وقت که از روبرو شدن با عظمت و بزرگی خودمان میترسیم و با کفش هایی راه میرویم که بیش از حد کوچک هستند.
آری؛ اینگونه ما زندگی را تباه میکنیم.
“دکتر منوچهر خادمی“
اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:
اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.
فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم: