عشق کهنه، معشوق تکراری

داشتم نگاهی به موبایلم مینداختم. به خودش، صرف نظر از کاربردش. چرا دیگر جذابیت روز اول را ندارد! آن درخشندگی و حس خوبی که میداد را از دست داده است! اوایل خیلی با احترام با او رفتار میکردم. هر جایی آن را نمیگذاشتم. خیلی با احتیاط. با دست خیس یا چرب از آن استفاده نمیکردم اما الان …

چرا هر چیز زیبا و دوست داشتنی با تکرار تماس و استفاده از آن، زیبایی خود را از دست میدهد!؟ آن جلوه گری و حس خوبی که نسبت به آن داشتیم کجا میرود!؟

زیباترین و عالی ترین تابلوی نقاشی را تصور کنید. بدون شک در نگاه اول برای ما فوق العاده لذت بخش است. ولی تدریجا و به مرور هر چه نگاهمان تکرار میشود، تابلو زیبایی خود را از دست میدهد تا آنجا که تبدیل به یک نقاشی عادی بر روی بومی عادی تر میشود!

بهترین موسیقی، گرانترین اتومبیل، خانه ای نوساز، سفر به شهری جدید و … هر چیزی که فکرش را میکنیم با گذشت زمان، آن حس اولی و تازگی که داشت را از دست میدهد. گویی کسی آن شگفتی و زیبایی را می دزدد!

یکی از دوستانم به اتومبیلش اشاره میکرد در حالی که سر تا پای آن را گل و دوده گرفته بود و میگفت: روزهای اول که آن را خریدم برای سفر آماده میشدم. از موتور آن داخل شدم و از لوله اگزوز خارج! همه جای آن را تمیز کردم. عین الماس میدرخشید اما الان!

عشق های آتشین، سرد میشوند و معشوق ها، تکراری و خسته کننده. هر چقدر به خودمان میگوییم که نه؛ عشق من با دیگران فرق دارد اما باز هم تا به خودمان بیاییم می بینیم همه چیز؛ عشق و عاشق و معشوق رنگ و بوی سابق را ندارند. ما استثناء نبوده ایم!

چرا ما از هر چیزی سیر میشویم!؟ آن گرسنگی و عطش اولیه چه میشود؟

این سیر شدن از هر چیزی برای آنست که موضوع مورد نظر ما، هویتِ ثابت خودش را حفظ میکند اما روح و روان ما پیوسته در جریان و دگرگونی و حرکت است. در نتیجه، آن ثابت برای این متحرک؛ کهنه میشود.

رود همیشه روان است و هرگز به رودخانه که ثابت است، دل نمی بندد.

چنانچه تصور میکنید که اگر فلان چیز یا فلان معشوق را بدست آورید دیگر همه چیز بهشت اندر بهشت میشود، باید به شما بگویم اشتباه میکنید! هر چیزی برای شما کهنه و تکراری خواهد شد. پس برای بهشت شدنِ زندگی، به هیچ چیز وابسته نشوید که اگر شدید یک روزی از همان چیز طلبکار خواهید شد که چرا دیگر مثل سابق بهشت آفرین نیست.

یقین دارم که تا به حال دیده اید کسانی را که به بهشت آفرینِ (بخوانید معشوق) زندگیشان خیانت کرده اند و در پی بهشتی دیگر، به بهشت آفرینی دیگر دل بسته اند. اینها اشتباه میکنند.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

1 دیدگاه

  1. مریم گفت:

    این تپش قلب به خاطر ترس از دست دادن است وقتی به آرامش و سکون میرسیم می تونیم در بستر آن احساس امنیت کنیم و به طبع آن به رشد و بالندگی برسیم نباید این آرامش و سکون رو به تکراری شدن تعبیر کنیم، اون قلیان و کشمکش هم پر از اضطرابه ولو اینکه خوشایند باشه ،شما با دست خیس و چرب گوشی رو بر میداری چون مطمئنی که با دست چرب گوشیتون خراب نمیشه و همون کارایی رو داره ولی همون شما گوشیتون رو از قصد پرت نمی‌کنی زمین چون می‌دونی این رفتار که خرابش می‌کنه ، وقتی من میدونم با ترک بهشت آفرینم آزردش میکنم خرابش میکنم اگر سالم باشم این کار رو نمیکنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *