یکی شدن یا یک ماندن

وقتی از عشاق میپرسم که شما دو نفر در چه حال و هوایی هستید؟ در جواب میگویند: ما یکی هستیم!

من کیم لیلی و لیلی کیست من

ما یکی روحیم اندر دو بدن

من و اویی وجود ندارد ما هر دو یکی هستیم!

نمیدانم حال که یکی شده اند یعنی کدام یک شده اند؟ لیلی در مجنون رفته است یا مجنون در لیلی؟ زن و مرد با هم یکی شده اند تا زنی دیگر پدید آید یا مردی دیگر؟

ما توجه نداریم که هویت انسان از دو بخش اتصال و انفصال تشکیل شده است. بخشی از ما میخواهد که متعلق و وابسته باشد و بخشی دیگر جدا و مستقل.

هنگامی که بخش جدا و مستقل را نادیده میگیریم نتیجه آن میشود همین فرهنگ مردسالاری! زن محو در مرد میشود و خودش را تابع، زیردست، کم ارزش و درجه دو میداند!

چرا؟

چون زن با مرد یکی شده است و “یک مرد” شکل گرفته است. البته برعکس آن هم هست؛ زن سالاری.

مردسالاری یا زن سالاری تفاوتی ندارند. ما هیچ کدام را نمیخواهیم. باید فردیت هر یک از دو طرف به رسمیت شناخته شود، در عین اینکه وجه تعلق و دلبستگی باعث شکل گیری رابطه میشود.

ما انسان سالاری میخواهیم. ما رابطه سالاری میخواهیم.

اگر یکی شویم دیگر از خودمان آگاهی نداریم، در نتیجه زندگی درونی نخواهیم داشت و بدون زندگی درونی؛ هویتی برای ورود به رابطه عاطفی نخواهیم داشت.

زن و مرد باید یک بمانند. ما یکی شدن نمیخواهیم.

دکتر منوچهر خادمی

اگر تمایل داشتید مطالب مرتبط زیر را هم مطالعه کنید:


اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم.

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید، ما ایمیل بی محتوا و مزاحم ارسال نمیکنیم:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *